گنجور

عطار » منطق‌الطیر » فی فضائل خلفا » فی‌فضیلة امیرالمؤمنین ابوبکر رضی الله عنه

 

سر فرو بردی همه شب تا به روز

نیم شب هویی برآوردی بسوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

نفس را همچون خر عیسی بسوز

پس چو عیسی جان شو و جان برفروز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

هر چه پیشت آید از گرمی بسوز

ز آفرینش چشم جان کل بدوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت صعوه » حکایت صعوه

 

پای در ره نه، مزن دم، لب بدوز

گر بسوزند این همه تو هم بسوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » جواب هدهد

 

عشق را دردی بباید پرده‌سوز

گاه جان را پرده‌در گه پرده‌دوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

یا رب امشب را نخواهد بود روز؟

شمع گردون را نخواهد بود سوز؟

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

سجده کن پیش بت و قرآن بسوز

خمر نوش و دیده از ایمان بدوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار

 

همچو شیران چشم ازین آتش بدوز

ورنه چون پروانه زین آتش بسوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت عاشقی که خفته بود و معشوق بر او عیب گرفت

 

مرد عاشق باد پیماید به روز

شب همه مهتاب پیماید ز سوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار مردی صوفی با کسی که او را قفا زد

 

هرچ داری، آتشی را برفروز

تا اَزارِ پای بر آتش بسوز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

جملهٔ شب بود تنها تا بروز

همچو شمعی در میان اشک و سوز

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۴

 

عشق را بگزین ونفست را بسوز

تا شب تاریک گردد همچو روز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

این یقین عطّار دارد همچو روز

تو برو از آتش حسرت بسوز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

ای بدنیا دشمنت را چند روز

پرورش دادی بخوردی همچو یوز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۹
sunny dark_mode