صوفیی میرفت چون بیحاصلی
زد قفای محکمش سنگین دلی
با دلی پر خون سر از پس کرد او
گفت آنک از تو قفایی خورد او
قرب سی سالست تا او مرد و رفت
عالم هستی به پایان برد و رفت
مرد گفتش ای همه دعوی نه کار
مرده کی گوید سخن، شرمی بدار
تا که تو دم میزنی هم دم نهای
تا که مویی ماندهٔ محرم نهای
گر بود مویی اضافت در میان
هست صد عالم مسافت در میان
گر تو خواهی تا بدین منزل رسی
تا که مویی ماندهٔ مشکل رسی
هرچ داری، آتشی را برفروز
تا اَزارِ پای بر آتش بسوز
چون نماندت هیچ، مندیش از کفن
برهنه خود را به آتش در فکن
چون تو و رخت تو خاکستر شود
ذرهٔ پندار تو کمتر شود
ور چو عیسی از تو یک سوزن بماند
در رهت میدان که صد ره زن بماند
گرچه عیسی رخت در کوی او فکند
سوزنش هم بخیه بر روی او فکند
چون حجاب آید وجود این جایگاه
راست ناید ملک و مال و آب و جاه
هرچ داری یک یک از خود بازکن
پس به خود در خلوتی آغاز کن
چون درونت جمع شد در بیخودی
تو برون آیی ز نیکی و بدی
چون نماندت نیک و بد، عاشق شوی
پس فنای عشق را لایق شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، یک صوفی دچار ناامیدی و دلشکستگی است و در جستجوی حقیقت به خود میاندیشد. او به این نتیجه میرسد که با ادعاهای توخالی نمیتواند به حقیقت برسد و باید از قید و بندهای دنیوی رها شود. او به اهمیت فانی شدن در عشق اشاره میکند و میگوید اگر بخواهد به عرفان واقعی برسد، باید تمام تعلقات خود را کنار بگذارد و خود را به آتش عشق بسوزاند. در نهایت، او به این نکته پی میبرد که تنها با رهایی از نیک و بد و دروننگری میتواند به وصال عشق حق رسیده و به مقام فنای عشق نائل شود.
هوش مصنوعی: تصویری از یک صوفی است که به دلیل احساس بیثمری و ناکامی، با دل سنگین و غمگین به سمت عقب میرود. او در تلاش است تا سنگینی دل خود را از بین ببرد اما همچنان بار احساسات سنگینش را بر دوش دارد.
هوش مصنوعی: او با دل زخمخوردهای بر سر این قضیه نظر میکند و میگوید که او از تو آسیب دیده است.
هوش مصنوعی: تقریباً سی سال است که او در کنار ما بود، اما حالا آن شخص رفته و زندگی به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: مرد به او گفت: تو که تنها سخن میگویی و هیچ عمل و کار نیستی، مگر یک مرده میتواند چیزی بگوید؟ کمی خجالت بکش.
هوش مصنوعی: هر وقت تو صحبت میکنی، خودت را به ما نزدیک نمیکنی و تا زمانی که به حالتی نرسیدهای که بتوانی به ما نزدیک شوی، ما هم نمیتوانیم با تو ارتباط برقرار کنیم.
هوش مصنوعی: اگر مویی اضافی در میان باشد، فاصلهای برابر با صد عالم وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به این مرحله برسی، باید بر روی مشکلی که هنوز باقیمانده کار کنی.
هوش مصنوعی: هر چه که داری را به آتش بکش تا زنجیر و بندهایت در آتش بسوزند و رهایی یابی.
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ چیزی از دست ندادهای، نگران نباش و خودت را به خاطر وضعیتی که در آن هستی، به دردسر نینداز.
هوش مصنوعی: وقتی تو و زیباییات به خاک بدل شوید، تصور و اندیشهات هم کوچکتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند عیسی یک سوزن هم از خودت برای دیگران بگذاری، بدان که بسیاری از افراد از تو بهرهمند خواهند شد و راهها را خواهند پیمود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه عیسی در کوی او حضور یافته و جان خود را در مسیر عشق فدا کرده است، درد و رنجش همچنان به او ضربه میزند و زخمهایش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که پردهای از حجاب بر دنیا بیفتد، دیگر داشتن مال و مقام و آبرو در این مکان معنا نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر چیزی که داری، به تدریج و به آرامی از خودت نشان بده، سپس در تنهایی و آرامش به تفکر پرداز.
هوش مصنوعی: زمانی که در درونت احساسات و افکار مختل جمع شود و به حالت بیخود قرار بگیری، از آن حالت خارج میشوی و روشهای نیک و بد خود را نشان میدهی.
هوش مصنوعی: وقتی دیگر از خوب و بد چیزی برایت نماند، به عشق میپیوندی و آن زمان لایق فنا و از خودگذشتگی در عشق خواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.