مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۲ - به راه کردن شاه یکی را از آن دو غلام و ازین دیگر پرسیدن
آن نهای که خواجهتاش تو نمود
از تو ما را سرد میکرد آن حسود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
میوهها در فکر دل اول بود
در عمل ظاهر به آخر میشود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
جسم سلطان گر به صورت یک بود
صد هزاران لشکرش در پی دود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
نه سما بینی نه اختر نه وجود
جز خدای واحد حی ودود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
گر تو گویی فایدهٔ هستی چه بود
در سؤالت فایده هست ای عنود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
هان ضیاء الحق حسام الدین تو زود
داروش کن کوری چشم حسود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
جمله کوران را دواکن جز حسود
کز حسودی بر تو میآرد جحود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب
پستی دیوار قربی میشود
فصل او درمان وصلی میبود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
گویدش بگذر ز من ای شاه زود
هین که نورت سوز نارم را ربود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
اندر آن تقریر بودیم ای حسود
که خرت لنگست و منزل دور زود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
این دو روزک را که زورت هست زود
پیر افشانی بکن از راه جود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
ور عیان خواهی صلاح الدین نمود
دیدهها را کرد بینا و گشود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
گفت آب این شرم بی من کی رود
بی من این آلوده زایل کی شود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
ز آب هر آلوده کو پنهان شود
الحیاء یمنع الایمان بود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
آفتابی خویش را ذره نمود
واندک اندک روی خود را بر گشود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
چون بقول اوست مصلوب جهود
پس مرورا امن کی تاند نمود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
در سگ اصحاب خویی زان وفود
رفت تا جویای الله گشته بود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۳ - عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد
السماء انشقت آخر از چه بود
از یکی چشمی که خاکیی گشود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
زشتی اعمال و شومی جحود
راه توبه بر دل او بسته بود

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
چند در آتش نشستی همچو عود
چند پیش تیغ رفتی همچو خود
