مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
گفت شاهنشه چنین گیر المراد
این عرضهای تو یک جوهر نزاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
آنچ آبستست شب جز آن نزاد
حیلهها و مکرها بادست باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
مدتی فردا و فردا وعده داد
شد درختِ خارِ او محکم نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
کرم در بیخ درخت تن فتاد
بایدش بر کند و در آتش نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
خاک همچون آلتی در دست باد
باد را دان عالی و عالینژاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
هر کجا هست او حکیمست اوستاد
بانگ او زین کوه دل خالی مباد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
در نمکلان چون خر مرده فتاد
آن خری و مردگی یکسو نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
جان و عقل من فدای بحر باد
خونبهای عقل و جان این بحر داد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
این چنین ذالنون مصری را فتاد
کاندرو شور و جنونی نو بزاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
چونک در ریش عوام آتش فتاد
بند کردندش به زندانی نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد
خاک صد ره بر سر اجزام باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
دانش ناقص کجا این عشق زاد
عشق زاید ناقص اما بر جماد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۳ - عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد
رحمت صد تو بر آن بلقیس باد
که خدایش عقل صد مرده بداد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفتهای را کی مار در دهانش رفته بود
سیب چندان مر ورا در خورد داد
کز دهانش باز بیرون میفتاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفتهای را کی مار در دهانش رفته بود
زخم دبوس و سوار همچو باد
میدوید و باز در رو میفتاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفتهای را کی مار در دهانش رفته بود
تا شبانگه میکشید و میگشاد
تا ز صفرا قی شدن بر وی فتاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۲ - تتمهٔ حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود
عاقلی را از سگی تهمت نهاد
خرس را دانست اهل مهر و داد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۳ - حکایت
و آن درمها پیش من نه ای جواد
دان که حج کردی و حاصل شد مراد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۴ - باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
بر سر ما دست رحمت مینهاد
چشمههای لطف از ما میگشاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۵ - تتمهٔ اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را
پس عزازیلش بگفت ای میر راد
مکر خود اندر میان باید نهاد