قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹
در سخن گفتن چو ماه و آفتاب
رهنمای خلق هر صبح و مسا
مدح او در گوش نادان ناگوار
چون شمیم گل به مغز خنفسا
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۹
چو زنی در دام شهوت شد اسیر
خر به چشمش به ز طاوس نرست
همچنان در چشم شهوت مرد را
دیو با حور بهشتی همبرست
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۲۰
عاقل از دیدار معنی غافلست
زانکه هر حجت که گوید آفلست
لااحب الآفلین فرمود حق
این سخن آساننمای و مشکلست
در گذر از خویش و واصل شو به دوست
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۵۰
آنچنان افتاده شو در راه خلق
کز برون راز درونت بنگرند
در تواضع همچو خاک افتاده باش
بو که پاکان بر تو وقتی بگذرند
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۸
لاف طاعت چند در پیری زنی
ای نکرده در جوانی هیچ کار
آنچه را در روز روشن کس نجست
چون توانی جست در شبهای تار
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۲
آدمی راکاو نباشد تجربت
بر چنان آدم شرف دارد ستور
میخورد مسکین نمک بر جای قند
طعم شیرین را نمیداند ز شور
مختصر گویم به هر کاری که هست
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۴
گفت رندی با یکی در نیمروز
از در اندرز رمزی از رموز
که اگر در دور ناهموار چرخ
عیش یا غم بایدت بیدرد و سوز
دل منه در هیچ کار اندر جهان
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۳
چون زبانت نیست با دل آشنا
لاف ایمان محض کفرست و دغل
زشت باشد پارسایی خودپرست
سبحهاش در دست و مینا در بغل
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۴
ای برادر جامهٔ عوری طلب
کز دریدن وارهی وز دوختن
هم بیفشان آبی از بحرین چشم
تا امان یابی به حشر از سوختن
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۴
در کمندی اوفتادستیم صعب
پای تا سر حلقه حلقه چون زره
هرچه میپیچیم کز آن وارهیم
بیشتر گردد ز پیچیدن گره