گنجور

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹

 

در سخن گفتن چو ماه و آفتاب

رهنمای خلق هر صبح و مسا

مدح او در گوش نادان ناگوار

چون شمیم گل به مغز خنفسا

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۹

 

چو زنی در دام شهوت شد اسیر

خر به چشمش به ز طاوس‌ نرست

همچنان در چشم شهوت مرد را

دیو با حور بهشتی همبرست

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

عاقل از دیدار معنی غافلست

زانکه هر حجت که گوید آفلست

لااحب الآفلین فرمود حق

این سخن آسان‌نمای و مشکلست

در گذر از خویش و واصل شو به دوست

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۵۰

 

آنچنان افتاده شو در راه خلق

کز برون راز درونت بنگرند

در تواضع همچو خاک افتاده باش

بو که پاکان بر تو وقتی بگذرند

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۸

 

لاف طاعت چند در پیری زنی

ای نکرده در جوانی هیچ کار

آنچه را در روز روشن کس‌ نجست

چون توانی جست در شبهای تار

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۲

 

آدمی راکاو نباشد تجربت

بر چنان آدم شرف دارد ستور

می‌خورد مسکین نمک بر جای قند

طعم شیرین را نمی‌داند ز شور

مختصر گویم به هر کاری که هست

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۴

 

گفت رندی با یکی در نیمروز

از در اندرز رمزی از رموز

که اگر در دور ناهموار چرخ

عیش یا غم بایدت بیدرد و سوز

دل منه در هیچ کار اندر جهان

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

چون زبانت نیست با دل آشنا

لاف ایمان محض کفرست و دغل

زشت باشد پارسایی خودپرست

سبحه‌اش در دست و مینا در بغل

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۴

 

ای برادر جامهٔ عوری طلب

کز دریدن وارهی وز دوختن

هم بیفشان آبی از بحرین چشم

تا امان یابی به حشر از سوختن

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۴

 

در کمندی اوفتادستیم صعب

پای تا سر حلقه حلقه چون زره

هرچه می‌پیچیم کز آن وارهیم

بیشتر گردد ز پیچیدن گره

قاآنی
 
 
sunny dark_mode