ای برادر جامهٔ عوری طلب
کز دریدن وارهی وز دوختن
هم بیفشان آبی از بحرین چشم
تا امان یابی به حشر از سوختن
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای برادر جامهٔ عوری طلب
کز دریدن وارهی وز دوختن
هم بیفشان آبی از بحرین چشم
تا امان یابی به حشر از سوختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از برادر میخواهد که از لباس عریانی که به خاطر دریدن آن به دست آمده رهایی یابد. او توصیه میکند که با اشکهایش مانند آبی از دریا، بر آتش دل خود بیفشاند تا در روز قیامت از عذاب و سوختن نجات یابد.
هوش مصنوعی: ای برادر، لباس عریانی را بخواه که در نتیجهٔ دریدنش، رها شدهای و از دوختن آن خارج شدهای.
هوش مصنوعی: از چشمانت آبی بریز تا از عذاب حشر نجات یابی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لیک باید جسم خود را سوختن
وآنگهی خرقه زعرفان دوختن
مدّتی میبایدش لب دوختن
از سخن، تا او سخن آموختن
چون بود عشقت نخواهی سوختن
بلکه خواهی همچو زر افروختن
گلخنی را پیشه گلخن سوختن
آتش اندر کوره اش افروختن
صوفیای نتوان به کس آموختن
در ازل این خرقه باید دوختن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.