ملکالشعرا بهار » منظومهها » مذمت مگس (ذوبحرین) » ای مگس!
ای مگس، ای دشمن نوع بشر
ای همه از عقرب و افعی بتر
در ره و در خانه و صحرا و باغ
موجب دردسر و موی دماغ
قصهٔ پتیاره و مرگ سیاه
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » مذمت مگس (ذوبحرین) » داستان «خرفستر»
بشنوی ار گفتهٔ پیر مغان
گیری ازین دیو چه آه و فغان
خلقتش از دیو شد این شوم ذات
کشتن وی زان بود از واجبات
مؤبدی این قصهٔ خرفستران
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » مذمت مگس (ذوبحرین) » خانه را پاک دار تا مگس نیاید
دعوت او مسکن پر چرک تست
مسکن پر چرک تو از شرک تست
پاکی و پاکیزگی از دین بود
مشرک و بیدین سگ چرکین بود
چون مگس از اهرمن آمد پدید
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » خطاب به زن
گوش کن ای بلبل شیرین سخن
ای گل خوش نکهت باغ وطن
ماجرای خویشتن
روزگار باستان خویش را
باستانی داستان خویش را
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » زمین
چون برامد آدمیزاد از کمین
بود در دست پریزادان، زمین
ملکشان ملک یمین
بودکیتی زان جماعت مال مال
از محیط هند تا قطب شمال
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » رهنمون
بود با اهریمنان دانشفزون
پختن و معماری و رمی و فسون
خط و رسم وپوشش و بافندگی
پای کوبی، می کشی، خوانندگی
با دگر علم و فنون
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » جنگ دیو و آدمیزاد
حربهٔ مردم فلاخن بود و سنگ
دیو را گرزگران ابزار جنگ
چون که دیو از آدمی گشتی ستوه
جانب آتشفشان جستی به کوه
آتش افشاندی به چنگ
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » تدبیر پری بانو
شبرسید و مهر روشن شد نهان
شد سیهچونجاناهریمن، جهان
تیرگی گسترده شد از باختر
شد خراسان چون رخ عفریت نر
لعلگون شد خاوران
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » پیام بانو به تهمورث
در بر بانو، زن و مردی فقیر
برده بودند از بنی آدم اسیر
آن جوان زن، نام او میشایه بود
شوهر او میشی پر مایه بود
هوشمند و تیز ویر
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد
از پری بانو، رسولی ارجمند
زی تو آید، ای شهنشاه بلند
دیو زادی، گربزی، خودکامهای
هدیهها آرد برت با نامهای
تا رهاند شه ز بند
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » پاسخ شاه به پیام پریبانو
پیشکار اهرمن دیو فریب
خند خندان با دو چشمان اریب
خودی از فیروزه بر سر شاهوار
تکمهٔ زر بر قبای زرنگار
همره یکدسته دیب
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان
دید تهمورث چو بر آن دوکنیز
گفت با شیدسپ کای پیر عزیز
این دو دختر را جمالی بیمرست
یا پری خود ز آدمی زیباتر است
همچو من بنگر تو نیز
[...]