گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

ماه ما را آسمانی دیگر است،

سرو ما را بوستانی دیگر است

گو دگر کیوان مده زحمت به خویش،

کاین فلک را، پاسبانی دیگر است

ساکن این ملکم و از یمن عشق،

[...]

افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

ای پناه هر فقیر و هر اسیر

من ز پا افتاده‌ام دستم بگیر

نه همین زنجیر ما زلف تو شد

هر خمش زندان جان صد اسیر

از دو زلفت روزگارم چون شب است

[...]

افسر کرمانی
 
 
sunny dark_mode