گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶

 

رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ماند

صورت حال تو بر دیوار این دیوانه ماند

گرچه مجنون رفت از دنیا ولی هر گرد باد

گرده ای از صورت احوال آن دیوار ماند

بر سر خود ریخت شمع بزم از تأثیر عشق

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۰

 

دل به قید جسم از علم یقین بیگانه ماند

کنج ما را خاک خورد از بسکه در ویرانه ماند

سبحه آخر از خط زنار سر بیرون نبرد

درکمند الفت یک ریشه چندین دانه ماند

در تحیر رفت عمر و جای دل پیدا نشد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode