گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵

 

در سیرگاه امر تحیر مقدم است

آیینه‌شخص و صورت این‌شخص مبهم است

دنی آه در جگر نه رخ یاردر نظر

در حیرتم‌که زندگی‌ام از چه عالم است

وضع فلک ز ششجهت آواز می‌دهد

[...]

بیدل دهلوی
 

خالد نقشبندی » ترکیب بند

 

این نه بس وصفش که «یثرب»چشمِ شخصِ عالم است

مردمش فخرِ جهان، سالارِ آلِ آدم است

خالد نقشبندی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴

 

راد کف، آقا محمد جعفر، ای کز بدو حال

مردی و مردم نوازی در نهادت مدغم است

بهر فتح باب دارالضرب این فرخ دیار

ساعد سیمین تو، الحق کلیدی محکم است

هیچ احوالم نمی پرسی که این فرزانه دوست

[...]

افسر کرمانی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

فرصت عهد جهان از صبح هستی یک دم است

رنگ و بوی باغ امکان همچو مهر شبنم است

برگ گل در باغ از باد خزان تاراج شد

در بر بلبل نگر اکنون لباس ماتم است!

در نوای پرده عشاق ما مضراب نیست

[...]

طغرل احراری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode