گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۷

 

دور ساغر بی هوای ابر پا در گل بود

بادبان کشتی می ابر دریا دل بود

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷

 

آینه بی یاری سیماب بی حاصل بود

پشت بان حیرت چشم اضطراب دل بود

می رود از بس جوانی زودگویی با خزان

چون گل رعنا بهار ما به یک محمل بود

در زمین دل که هست آب و هوایش اشک و آه

[...]

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۱

 

خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود

سبزهٔ پشت لبش موج نسیم گل بود

لفظ و معنی در لبش با یکدگر جوشیده اند

همچو رنگ و بوی گل کاندر حریم ل بود

می کند هر کس ز سیر باغ استشمام فیض

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode