گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - ترجمه اشعار ایل بیگی مرحوم جانشین تیمور

 

قولشان یکسر خلاف و عهدشان یکباره سست

لاله هاشان خار و زر مس کارهاشان نادرست

کس درین مردم درستی یا جوانمردی نجست

نصف ایران روس برد ایرانی از آن دست شست

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

چون ز استبداد آنان ملک شد ویران و پست

کاوه و دیگر هنرمندان برآوردند دست

بر امیر تازیان آمد در آن غوغا شکست

پس فریدون آمد و بر مسند شاهی نشست

بر رخ مردم در عدل و ستم بگشود و بست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

چون شکسته شد از انره منزلی واپس نشست

هم در آن منزل ز رنج و درد شد نالان و پست

پس خلیفه کس فرستادش که جای صلح هست

رویگر بنهاد تیغ و پاره‌ئی نان پیش دست

گفت کاو برهد ز من گر جان من زین غم نرست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

نادر این ‌پذرفت‌ و خود سوی ‌خر‌‌اسان ‌رفت چست

تا که بر ترکان و افغانان کند پیمان درست

لیک با او شد دل ایرانیان بر خیره سست

تا به قوچان نقش عمر از صفحهٔ ایام شست

کشته شد ناکام لیک از نام نیکو کام جست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

روس با ما جنگ کرد و در گلستان عهد بست

لیک ناگه عهدهای بسته را در هم شکست

حمله بر تبریز کرد و داد جنگی تازه دست

عاقبت در ترکمان‌چایی ز نو پیمان ببست

وآن قرار جابرانه همچنان برجای هست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

اندرین فکرت وزیر شه میان را تنگ بست

ریشهٔ بیداد کند و گردن رشوت شکست

دزد و جاسوس‌ و سخن‌چین ز احتسابش گشت‌ پست

جمع و خرج ملک را تنظیم داد آن حق‌پرست

سخت بگرفت اقتدارات پراکنده به دست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

تلگراف اندر زمان ناصرالدین شد درست

پس مظفر شاه گمرک را نمود اصلاح و پست

مردم از بلژیک آورد و به کار انداخت چست

با اتابک داد او کار صدارت را نخست

پس امین‌الدوله را آورد و ز او اصلاح جست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » کار ایران با خداست

 

شاه مست و شیخ مست و شحنه مست و میر مست

مملکت رفته ز دست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

وز سر نخوت از اسمعیل سامانی‌، شکست

خو‌رد و، اندر محبس بغداد از جان شست دست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

شاه عثمانی همانگه با شهنشه عهد بست

لیک ازآن پس خهدهای بسته را درهم شکست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

وز خراسان گنج‌های نادرش آمد به‌ دست

نیز از تاراج گرجستان فراوان طرف بست

ملک‌الشعرا بهار
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۴ - مسمط وطنی

 

عیدِ جم شد ای فریدون‌خو بت ایران‌پرست

مستبدی خوی ضحاکی است این خو نِهْ ز دست

حالیا کز سَلْم و تور انگلیس و روس هست

ایرجِ ایران سراپا، دستگیر و پای‌بست

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۴ - مسمط وطنی

 

اهل ژاپون تا به هم دیگر نپیوستند دست

کی توانستند روسان را دهند این سان شکست

فرخی یزدی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

حجه قائم که جبریل‌امین دربان اوست

او به فرمان خدا و چرخ در فرمان است

مطلع فجری که بادش هر دم از ما صد سلام

حجه عصری که هم والعصر اندرشان اوست

آسمانش خوان جود و خاص و عامش ریزه خوار

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

دل ز راه دیده از نور جمالش روشن است

اندر این کاشانه تابان آفتاب از روزنست

زاهدا حق را تو میخوانی ز عرش و من ز دل

از خدا دوری تو کوته کن سخن حق با منست

از لباس طبع بیرون آمصفا شو که هیچ

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۳
۴
۵