گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

در حریمش محرمان راکامرانیها بود

مانده محروم از حریم او همین نامحرم است

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

شانه شکل کنگر بامش زند مشاطه وار

زلف عشرت راکه از بار حوادث درهم است

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

می زند هم دور و هم نزدیک را گلبانگ عیش

شاهد این نکته در وی نغمه زیر و بم است

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

تاجداران پا ز سر ناکرده در وی چون روند

کاستان او قدمگاه خدیو اعظم است

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۱۰

 

کی شود سوز قتیلت کشته زیر تیره خاک

زانکه این آتش ز جان روشن او خاسته ست

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۱۰

 

چون تواند عاشق از طوق وفایت سر کشید

قمری آسا طوق او از گردن او خاسته ست

جامی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

دوش در میخانه ما رفتیم مست و می پرست

گرد استقبال ساقی ساغری پر می بدست

در سجود افتاد جانم پیش روی خویشتن

خنده زد ساقی که ای دیوانه روز الست

ساغری پر کرد و گفت ای مست هشیاری هنوز

[...]

کوهی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵

 

در فراقت زان نمی‌میرم که ناید در دلت

کاین ستم نادیده، روزی چند با هجرم نساخت

میلی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

می کشد غیرت مرا گر دیگری آهی کشد

زآن که میترسم که از عشق تو باشد آه او

با رقیبان خاطرت خوب است و با ما خوب نیست

کار ما سهل است اما از تو این ها خوب نیست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

لذت دیوانگی در سنگ طفلان خوردن است

حیف از آن اوقات مجنون را که در هامون گذشت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

صبر در می بندد اما نیستم ایمن زشوق

خانه ی پر رخنه ی کوتاه دیواریم هست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

گو شوم ناچارو دندان بر جگر باید نهاد

چاره خود کرده ام جان جگر خواریم هست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

کی گریزم از درت اما زمن غافل مباش

نقش دیوارم ولیکن پای رفتاریم هست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

گرچه ناید بنده ای چون من به کار کس ولی

گرتو هم خواهی که بفروشی خریداریم هست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

لذت دیوانگی در سنگ طفلان خوردن است

حیف از آن اوقات مجنون را که در هامون گذشت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

دل گفت مرا علم لَدُنی هوس است

تعلیمم کن اگر تُرا دست رس است

گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود

تا اختیار کردی از آن این فریق را

فتنه ی پیران نه تنها شد که طفل مکتبی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

گفتم که: الف،گفت: دگر؟ گفتم: هیچ

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است

گفت آن گلیم خویش برون می برد زموج

وین سعی می کند که بگیرد غریق را

گاه گاه از شرم مردم چشم می پوشم ولی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

اندر آن معرض که خود را زنده سوزند اهل درد

ای بسا مرد خدا کو کمتر از هندو زنی است

شیخ بهایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶

 

بوالهوس! با عشق خوبان این قدر امساک چیست

گر ز جان نتوان گذشتن، می توان از دل گذشت

مگذر از مستی که در این وادی پرانقلاب

آفت رهزن نبیند هر که او غافل گذشت

ناخنت از کار رفت و وانشد از زر گره

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۰

 

هرگز از من چون کمان بر دست کس زوری نرفت

این کشاکش در رگ جانم چه کار افتاده است ؟

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۱
sunny dark_mode