صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
این همه صبر تو بر افعال زشت اشقیا
نیست نقصان دال بر حقیقت ایمان توست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
دست زن بر تیغ و نه پای سعادت در رکاب
رونق دین بر دم شمشیر خون افشان توست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
لطف عامت فیض بخش دوستان و دشمنان
ماسوالله بر سر خوان کرم مهمان توست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
شد غمت افزون و مادم لحظه کی کمشدی
قلب احبابت گداز ار حزن بیپایان تست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
منقب از ندبهات گرد همه ارض و سما
خون فشان چشم فلک از دیده گریان تست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
یا ز خولی برسنان بنموده راس اطهرش
عرصه ایجاد بیت الحزنی از احزان تست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
حالجو از حال آن مرکب به افغان زینبش
کای فرس حالش عیان از حال جانسوزان تست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
کام عطشان زاده زهرا به زیر تیغ کین
سبط احمد تشنه لب در این زمین مهمان تست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
نوح سان بنما شهاد در کشتی ماتم قرار
بحر نیکان یک نیمی از دیده گریان توست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
گفت ای جدا گرامی بین ز جور ناکسان
این تن در بحر خون غلطان در غلطانتست
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)
بین حریم بییکست بهر اسیری بسته صف
این زان موپریشان عترت ویلان توست
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۷ - نمودار میشود روح ناصر خسرو علوی و غزلی مستانه سرائیده غائب میشود
آن جوان کو سلطنت ها آفرید
باز در کوه و قفار خود رمید
آتشی در کوهسارش بر فروخت
خوش عیار آمد برون یا پاک سوخت
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » در رثاء جمیل صدقیالذهاوی
خندهای دندان نما زد برق و گفتا کای حسود
قطره کمتر زن، تو آب افشانی و او خون گریست
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » در رثاء جمیل صدقیالذهاوی
عمر اگر یکروز اگر صدسال، میبایست مرد
نیکبخت آنک از جهان آزاده و دانا گذشت
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » در رثاء جمیل صدقیالذهاوی
ایزد آمرزیده است او را که از راه کَرَم
چون ذهاوی بندهای زان استان مردود نیست
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » در رثاء جمیل صدقیالذهاوی
غرق غفران باد روحش وین دعا را بیخلاف
جبرئیل آمین فرستاد است گویی نیست هست
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه
در نگارستان به ناحق کشته شد قائممقام
حاجی میرزا آقاسی آن جاه و مقام را یافت
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن
تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است