مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳
به توان گفتن کدامین عضو از اعضای تو
خوبتر از یکدگر باشند سرتا پای تو
بر نتابد رنگ شرک مدعی عشق غیور
بر سر آن کوی جای ما بود یا جای تو
رخ بپایت سوده جا دارد کشد هر دم بخاک
[...]
صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - قصیده در مدح مظهر العجائب حضرت امیرالمومنین(ع)
یا علی افتاد از نو بر سرم سودای تو
شد مصوّر باز در دل صورت زیبای تو
با خیابان جنان بس فرقها دارد دلم
کاندر آن طوبی بود در این قدر عنای تو
میشود نفی لیاقت سد راه دیدگان
[...]
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۶ - فی المرثیه
یا حسین ای جان فدای نام غمافزای تو
کرده ما را دل کباب اندوه جانفرسای تو
چون به راه حق برای شیعیان سر دادهای
ای سر ما شیعیان قربان خاک پای تو
کاش میشد جسم ما از تیغ بران چاک چاک
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۴
حلقه زنار شد تا زلف عنبرسای تو
خون مردم ریخت یکسر نرگس شهلای تو
سرو و طوبی شد خجل از آن قد بالای تو
ای که یوسف را به بازار آورد سودای تو
طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۴
معجز عیسی نماید لعل جانافزای تو!
لطف نبود گر غضب سازی نوازشهای تو!
گنجسان ویرانه دل منزل و مأوای تو!
ملک خوبی طی نمودم نیست یک همتای تو!
توتیای چشم سازم خاک کفش پای تو!
[...]