گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۸

 

دردمندم وز وصالِ یار درمان نیستم

هیچ دردی صعب تر از دردِ هجران نیستم

گرچه می داند که بر جانم ز هجرِ یار چیست

آن چنان زارم که گویی در بدن جان نیستم

رسمِ قربانی ست اندر کیشم اسماعیل وار

[...]

حکیم نزاری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۷

 

مشنو استغفار من کز اهل ایمان نیستم

خرقه از مصحف اگر سازم مسلمان نیستم

معنی اخلاص می‌خواهند و حسن اعتقاد

چون نشینم با نکوکاران کز ایشان نیستم

در چمن معذور داریدم اگر گردم ملول

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳۳

 

شهری عشقم چو مجنون در بیابان نیستم

اخگر دل زنده ام محتاج دامان نیستم

دست خود چون خوشه پیش ابر می سازم دراز

خوشه چین کشت این خرمن گدایان نیستم

قطره خود را ز کاوش می کنم بحر گهر

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳۴

 

تا ز اهل حیرتم خاطر پریشان نیستم

شمع بی فانوسم آن روزی که حیران نیستم

تیغ بی آبم به دست کارفرمایان عشق

چون رگ ابر بهارانم که گریان نیستم

همچو داغ عشق می جویم دل صد پاره ای

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۹۶

 

چند زور آرد جنون بر من، گریبان نیستم

چند بی تابی کنم، آه غریبان نیستم

عهد خوبانم که می غلطم در آغوش شکست

شمع صبحم در پی دلسوزی جان نیستم

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۵

 

چند بر سنگم زنی من شیشهٔ جان نیستم

چند پامالم کنی خون شهیدان نیستم

ای مسلمانان مسلمانی اگر اینست و بس

من یهودم، کافرم، گبرم مسلمان نیستم

دست بی‌طالع کجا و گوشهٔ دامان دوست

[...]

فیاض لاهیجی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱

 

بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم

در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم

زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است

هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم

در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode