عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۵ - رسیدن شهریار بطلایه هیتال شاه و شکستن و رفتن پیش ارژنگ شاه گوید
برانگیخت آن مغربی پیل را
برآورد ساطور چون نیل را
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را
جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را
گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم
نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را
زلف چون پرچین کند خواری نماید مشک را
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲
خیز ای دل زین برافگن مرکب تحویل را
وقف کن بر ناکسان این عالم تعطیل را
پاک دار از خط معنی حرف رنگ و بوی را
محو کن از لوح دعوی نقش قال و قیل را
اندرین صفهای معنی در معنی را مجوی
[...]
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴- سورة النساء- مدنیة » ۱۲ - النوبة الثالثة
مرد بیحاصل نیابد یار با تحصیل را
سوز ابراهیم باید درد اسماعیل را
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۲- سورة یوسف- مکیة » ۱۰ - النوبة الثالثة
مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را
سوز ابراهیم باید درد اسماعیل را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
فرس بفکند جوش من نیل را
رخ من پیاده نهد پیل را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
ز تن برکنم گردن پیل را
به دم درکشم چشمهٔ نیل را
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
هر خسی غرقه شده تحصیل را
لیک نه تحصیل را تفضیل را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - دل نهادن عرب بر التماس دلبر خویش و سوگند خوردن کی درین تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
نور این تسبیح و این تهلیل را
میفروشی بهر قال و قیل را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
آن یکی رومی بگفت این قیل را
تَرک کن خواهیم استافیل را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۹ - در بیان آنک شناسای قدرت حق نپرسد کی بهشت و دوزخ کجاست
لطف او عاقل کند مر نیل را
قهر او ابله کند قابیل را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۱ - جواب گفتن خر روباه را
تا بدیدم روی عزرائیل را
باز آوردی فن و تسویل را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور
تا نبرد تیغت اسمعیل را
تا کنی شهراه قعر نیل را
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳ - در نعت خواجه ای که دیباچه کمال او «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین » است و روزنامه حال خجسته مآل او «انا سید الأولین و الآخرین »
چو شد شمع این سبز قندیل را
به پروانگی خواند جبریل را
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹
ای از کرم نریخته خون سبیل را
وز لطف عید کرده عزای خلیل را
در ملک مصر یوسف کنعان به یاد تو
دریای نیل ساخته چشم کحیل را
گویی به غیر واسطه در گوش خاکیی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۵
در کوی عشق ره نبود جبرئیل را
پی کرده است تیزی این ره دلیل را
بخت سیه گلیم ندارد غم گزند
حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را
خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۶
عارف متابعت نکند قال و قیل را
بانگ درا به کار نیاید دلیل را
با دوستان حق چه کند خصم شعله خوی؟
باغ و بهارهاست در آتش خلیل را
پاس نفس بدار که آن خوی آتشین
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
کم گیر بهر حادثه عقل کفیل را
بستن به مشت خس نتوان رود نیل را
چشم امید داشتن از اهل روزگار
باشد طبیب درد نمودن علیل را
بال مگس ندارم و بر خویش بستهام
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰
خال لبت نشانده در آتش خلیل را
زلف تو بسته بال و پر جبرئیل را
ارباب حرص اهل طعم را خورد به چشم
باشد حلال خون گدایان بخیل را
سیلاب گریه کوه گنه را برد ز جا
[...]