رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی
کاروان شهید رفت از پیش
وآن ما رفته گیر و میاندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
توشهٔ جان خویش ازو بربای
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۵
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۸
شیر خشم آورد و جست از جای خویش
و آمد آن خرگوش را الفغده پیش
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۱
چه خوش گفت مزدور با آن خدیش:
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
به رسم نماز آمدندیش پیش
و ز او برگرفتند آیین خویش
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک
خورشگر بدیشان بزی چند و میش
سپردی و صحرا نهادند پیش
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک
پرستنده کردیش بر پیش خویش
نه بر رسم دین و نه بر رسم کیش
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷ - کاوهٔ آهنگر و درفش کاویانی و ساخته شدن گرز گاوسر
نگاری نگارید بر خاک پیش
همیدون بسان سر گاومیش
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۸ - به پا خاستن فریدون در برابر ضحاک
به پیلان گردونکش و گاومیش
سپه را همی توشه بردند پیش
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱ - خبر بردن کندرو ضحاک را از بساط فریدون
فریدونش فرمود تا رفت پیش
بکرد آشکارا همه راز خویش
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱ - خبر بردن کندرو ضحاک را از بساط فریدون
چرا تو نسازی همی کار خویش
که هرگز نیامدت از این کار پیش