×
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
ار شیخ صومعه ست وگر رندِ دیرِ توست
وِرد زبان پیر و جوان ذکر خیرِ توست
تا غیرت جمال تو در پرده رخ نمود
بر دوختیم چشم دل از هرچه غیرِ توست
اسرار جلوه گاه جمال از کلیم پرس
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳
ای که همه کار ما راست به تدبیر توست
غایت بهبود ماست هرچه به تقدیر توست
ما ز جهان غافلیم ورنه در او هر طرف
شهرت دلجوی تو حسن جهانگیر توست
مایهٔ گنج وفا جان خراب من است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۳
دامن به دست هر که دهی دستگیر توست
از هر دلی که گرد فشانی عبیر توست
نقصان نکرده است کسی از گذشتگی
شالی اگر دهی به فقیری حریر توست
گر دست سایلی به عصایی گرفته ای
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف
دست و پایم بسته ی زنجیر توست
سینه ی من چاک چاک تیر توست
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۳ - در تنزل روح از مقام تجرد به عالم صورت و مجملی از معنی حدیث نورانیت
قید زنجیر،ای قلندر سِیرِ توست
آنچه در ره پیشت آید خیرِ توست
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۸۱- آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷
آتش آن اخلاق دور از خیر توست
تا نیندیشی که هیچ آن غیر توست