گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۴

 

امروز زخیل دل چو بیرون باشی

فردا لاشک عاجز و مغبون باشی

چون در کله عمر نداری پشمی

دست اجلت پنبه نهد چون باشی

اوحدالدین کرمانی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل پنجم

 

باز آی کز آنچ بودی افزون باشی

ورتا بکنون نبودی اکنون باشی

آنی که بوقت جنگ جانی و جهان

بنگر که بوقت آشتی چون باشی

نجم‌الدین رازی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸

 

ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی

بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی

در مقامی که صدارت به فقیران بخشند

چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

[...]

حافظ
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

دور عشقست گر ای نطقه دل خون باشی

به ازانست کزین دایره بیرون باشی

نبرد ره دل آباد بگلگونه غیب

ای خوش آندم که خراب از می گلگون باشی

ای نیاورده بکف دامن دولت در فقر

[...]

صفای اصفهانی