×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۴
هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم
فریاد ز مرغان شبآهنگ برآریم
ساقی گل ما را بزن از جام می آبی
تا روزنه نام و در ننگ برآریم
مستی و خموشی نسزد مطرب ما کو
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰
ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم
صد چشمه خون از جگر سنگ برآریم
مرغان همه در ناله و این طرفه که ما را
رخصت نه که در دام تو آهنگ برآریم
جائی ننشینیم بجز گوشه بامت
[...]