×
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶
تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد
سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست
به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست
[...]
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
سرت ز عارضه دهر دردمند مباد
زمانه بر دل شاد تو غم پسند مباد
تو جان اهل نیازی به چاربالش ناز
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
ز نازکیست وجودت سرشته سر تا پای
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در بیان آنکه روی عاشق اول به سوی خویش است و بعد از آن به سوی معشوق و در آخر کار به سوی عشق
هیچ عاشق هوا پسند مباد
به مرادات نفس بند مباد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶۰
ز چشم بد رخ خوب ترا گزند مباد
سرود بزم تو جز نغمه سپند مباد
گشاد کار جهان در گشاده رویی توست
ز تنگ گیری غم خاطرت نژند مباد
ز نوشخند تو آفاق شکرستان است
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰
مرا ز حلقهٔ آن دربهدر پسند مباد
چو آفتاب خلاصم از آن کمند مباد
هر آن سری که بر آن آستان نگردد خم
چو حلقهٔ در آن کوی سربلند مباد
رقیب اگر شکر ار خورد باده نوشش باد
[...]