سرت ز عارضه دهر دردمند مباد
زمانه بر دل شاد تو غم پسند مباد
تو جان اهل نیازی به چاربالش ناز
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
ز نازکیست وجودت سرشته سر تا پای
وجود نازکت آزرده گزند مباد
برآتشین لبت آن خال کز تب افتاده ست
به چشم زخم حسودان بجز سپند مباد
علاج گریه تلخم چو جام عیش کشی
بجز تبسمت از لعل نوشخند مباد
جز آن ز سروقدان کو قبول خاطر توست
به پایبوسی رخش تو سربلند مباد
سواره چون بدر آیی ز فرق تاجوران
بغیر تاج و ز تو جز سم سمند مباد
کمند دولت سرمد تو راست هیچ سری
برون ز ربقه تسخیر این کمند مباد
نیی ست نایژه فیض خامه جامی
برآن نی از نفس عیبجوی بند مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد
سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست
به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست
[...]
ز چشم بد رخ خوب ترا گزند مباد
سرود بزم تو جز نغمه سپند مباد
گشاد کار جهان در گشاده رویی توست
ز تنگ گیری غم خاطرت نژند مباد
ز نوشخند تو آفاق شکرستان است
[...]
مرا ز حلقهٔ آن دربهدر پسند مباد
چو آفتاب خلاصم از آن کمند مباد
هر آن سری که بر آن آستان نگردد خم
چو حلقهٔ در آن کوی سربلند مباد
رقیب اگر شکر ار خورد باده نوشش باد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.