×
خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۲۱
آسایش صد هزار جان یکدم توست
شادان بود آندل که در آندل غم توست
دانی صنما که روشنائی دو چشم
در دیدن زلف سیه پرخم توست
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۳- سورة الزخرف- مکیه » ۱ - النوبة الثالثة
آسایش صد هزار جان یک دم توست
شادان بود آن دل که در آن دل، غم توست
دانی صنما که روشنایی دو چشم
در دیدن زلف سیه پر خم توست
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
باز آی که خلوتگه جانم حرم توست
زیرا که تو شمعی و صفا در قدم توست
امیّد قبولِ همه بر حاصل خویش است
بی حاصلی ما به امید کرم توست
دل را ز غم چشم خوشت حال خراب است
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن
باغ ما شیفته شبنم توست
داغ ما سوخته مرهم توست
شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هرچند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر «خیالی» به امید کرم توست
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱ - مسمط در ستایش پروردگار
قامت جان خم به زیر بار غم توست
منتظر لطفهای دم به دم توست
بیپر و بیبال صیدی از کرم توست
چون دیه با عاقله است از کرم توست