گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۹

 

کشتی دریایی‌ای دیدم دلم آمد به یاد

حال دور افتادگان ساحلم آمد به یاد

برق را دست و گریبان گیاهی یافتم

گرم‌خونی‌های تیغ قاتلم آمد به یاد

گوهری افتاده دیدم در میان خاک راه

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به یاد

ناله جغدی شنیدم منزلم آمد به یاد

از فریب و وعده های او شدم راضی به مرگ

شب همه شب دست و تیغ قاتلم آمد به یاد

در تلاش بحر چون گرداب سرگردان شدم

[...]

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸

 

غنچه تا بگشود لب، خونین‌دلم آمد به یاد

لاله را دیدم چراغ محفلم آمد به یاد

در فضای باغ دیدم داغ‌های لاله را

چشم در خون خفتهٔ داغ دلم آمد به یاد

جلوه‌گر شد موج تا در دیده‌ام با اضطراب

[...]

جویای تبریزی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

گشت مرغی زخمی تیری دلم آمد به یاد

طایری غلتید در خون بسملم آمد به یاد

نوحه جغدی شنیدم دوش از ویرانه‌ای

ناله‌ام آمد به خاطر منزلم آمد به یاد

پرتوافکن شد به بزم تیره‌روزی مهوشی

[...]

مشتاق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode