گرچه بد شد مزاج بد دل ازو

عزّ حق است و ذلّ باطل ازو

عالمی شادی مرا حاصل ازو

چون توانم برگرفتن دل ازو

می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو

وه که جز محنت و اندوه نشد حاصل ازو

دلخوشی چند که ما همسفر آن ماهیم

چون شود دوری ما بیش به هر منزل ازو

ساخت بی طلعت خود روز و شب ما ماهی

[...]

اهلی چو سگ تو شد مشو غافل ازو

هر چند که گردی بودت در دل ازو

تو گلبن خوبیی و او خار رهت

چون دست بدامن تو زد بگسل ازو

منت که رسیدیم بکام دل ازو

حل گشت بما جهان جهان مشکل ازو

بنگر که چه سهو کرده باشیم همه

معشوق چنین بما و ما غافل ازو

کو بخت کز برآمدن کام دل ازو

گردم ز ناامیدی خود منفعل ازو

قاصد ز انفعال پیامم نمی‌برد

بیند ز بس که در گله‌ام متصل ازو

با او چو همرهی کنم، از طعنه رقیب

[...]

میی ده که روشن شود دل ازو

بر افروزد این تیره محفل ازو

یاد حق می‌کنند و غافل ازو

خود چه خواهند بود حاصل ازو

آشکارا تر مقام دل ازو

جذب این دیر کهن باطل ازو