عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳۴
گل سوری بماه اندر شکفته
بر او بر کژدم جرّاره خفته
دو لب چون دانۀ نارست لیکن
بنوک سوزن اندیشه سفته
نکوروئی که از فردوس حورا
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۱
ای زود گرد گنبد بر رفته
خانهٔ وفا به دست جفا رفته
بر من چرا گماشتهای خیره
چندین هزار مست بر آشفته؟
این دشته بر کشیده همی تازد
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
چو جامه چاک زد ماه دو هفته
پدید آورد نسرین شکفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
مه و خورشید هر دو رخ نهفته
به سان عاشق و معشوق خفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
بزه از تیر او ایمن بخفته
میان سبزه و لاله نهفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را
یکی را خانهٔ شادی کَشُفته
یکی را باغ پیروزی شکفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
دهان چون غنیچهٔ گل ناشکفته
بدو در، سی و دو لؤلؤ نهفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
خرد آواره گشته هوش رفته
دل اندر تن نه بیدار و نه خفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
وزان پس دیدمش بامن بخفته
بر سیمین من در برگرفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
مرو را دید چون ماه دو هفته
میان عقدهء هجران گرفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
تو خورشیدی و او ماه دو هفته
چو او سروست و تو شاخ شکفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن
همی تا این سخن باشد نهفته
بدو بر ما بلا را چشم خفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
تو دیگر دوست را در برگرفته
میان قاقم و سنجاب خفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
کنون تازه مکن آزار رفته
به کینه مشکن این شاخ شکفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
نشاید ویس من در خاک خفته
شهنشه دیگری در بر گرفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
چرا خسپم توم در بر نخفته
چرا جان دارم از پیشت برفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
خداوندی چو شه زین در برفته
به من چندین نصیحتها بگفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
گذر کن بر دو نسرین شکفته
یکی پیدا یکی از من نهفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
پدید آمد مرو را یار خفته
میان گل به سان گل شکفته
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
بدان خوشی به کام خویش خفته
بگرد ما گل و نسرین شکفته