گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

آن شوخ سوارست و سوی ما گذرش نیست

خورشید بلندست و شب ما سحرش نیست

تا کار دل ما بکجا میرسد آخر

کز غمزه خون ریز جوانان حذرش نیست

اکنون که به عاشق کشی آن شوخ خبر داد

[...]

۵ بیت
اهلی شیرازی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۱

 

از راز محبت که گلی جز خطرش نیست

آن گشته خبردار که از خود خبرش نیست

تأثیر هوس در گرو گفت و شنید است

عاشق دل پیغام و دماغ خبرش نیست

هر شور تغافل نمک زخم نگاهی است

[...]

۵ بیت
اسیر شهرستانی