گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵

 

ای روی تو چو روز دلیل موحدان

وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد

ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی

مر حسن را مقدم، چون از کلام قد

مکی به کعبه فخر کند، مصریان به نیل

[...]

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۰

 

بخت و دولت چو پیشکار تواند

نصرة و فتح پیشیار تو باد

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۲

 

ایا بلایه، اگر کارت تو پنهان بود

کنون توانی، باری، خشوک پنهان کرد

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۵

 

فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید

جامهٔ خانه بتیک فاخته گون شد

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۱

 

چرخ چنینست و بدین ره رود

لیک ز هر نیک و ز هر بد نوند

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۳

 

بدان مرغک مانم که همی دوش

بزار از بر شاخک همی فنود

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴

 

شب زمستان بود، کپی سرد یافت

کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت

کپیان آتش همی پنداشتند

پشتهٔ هیزم برو بر داشتند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰

 

وز درخت اندر، گواهی خواهد اوی

تو بدانگاه از درخت اندر بگوی:

کان تبنگوی اندرو دینار بود

آن ستد ز یدر که ناهشیار بود

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴

 

گذشته بر او سالیان هفتصد

پدید آوریده همه نیک و بد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰

 

چه مایه جهان گشت بر ما ببد

ز کردار این جادوی بی‌خرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱

 

ورا بد جهان سالیان پانصد

نیفکند یک روز بنیاد بد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱

 

به نیکی ببست از همه دست بد

چنانک از ره هوشیاران سزد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۷

 

از اختر چنین استشان بهره خود

که باشند شادان به کردار بد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲

 

بجویم هوای تو از نیک و بد

از این پس چه خواهی تو چونان سزد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۲

 

من اینک چو دستان بر من رسد

گذاریم هر دو چنان چون سزد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۶

 

همی باش و دل را مکن هیچ بد

که از شهریاران دلیری سزد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۶

 

بدین زودی اندر شبستان رسد

کند ساز ایشان چنان چون سزد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

لب رستم از خنده شد چون بسد

همی گفت نیکی ز یزدان سزد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

که تا بنگرد کاو چه مردست خود

ابا او ز بهر چه کردست بد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

وزانجا سوی دیو فرسنگ صد

بیاید یکی راه دشوار و بد

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۳۸