گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۸

 

چون بود روز جزایی مکن آزار کسی

زانکه کس تا بقیامت نبود یار کسی

به که در راه محبت چو الف راست شوی

که درین ره بکجی راست نشد کار کسی

گر ز خورشید چو مجنون ببیابان سوزی

[...]

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹

 

نپرسد از من بی کس درین دیار کسی

کسی نیم که ز من گیرد اعتبار کسی

بشرط صبر بیوسف چو می رسد یعقوب

چرا کند گله از دور روزگار کسی

چو هست محنت هجران بقدر مدت عمر

[...]

فضولی
 

کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

 

کس نیست درین زمانه غمخوار کسی

دوریست که کس نمی شود یار کسی

همچون ناخن سرش سزای تیغست

هر کس گرهی گشاید از کار کسی

کلیم
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷

 

نیست هم‌دردی که بردارد ز دل بار کسی

در جهان یا رب نیافتد با کسی کار کسی

هیچ بیداری نباشد خفته‌ایش اندر کمین

چون‌که در خوابی بترس از چشم بیدار کسی

کعبه رفتن دل به دست آوردن خلق است و بس

[...]

قصاب کاشانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷

 

من پس از عزّت و حرمت ، شدم ار خوارِ کَسی،

کار دل بود که با دل نفتد کار کسی

دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم

وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی

ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب

[...]

هاتف اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰

 

دیده بیرون شده از پرده به دیدار کسی

جان به لب آمده از لعل شکربار کسی

همچو تصویر نیم زنده ولیکن دارم

چشم در راه کسی پشت به دیوار کسی

نرگس از چشم و گل از دست کسی افتاده است

[...]

سعیدا
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی

که همچو عمر، دمی بیش نیست یار کسی

وفا بوعده گر این است امید گاهان را

کسی مباد بعالم امیدوار کسی

در آن دیار شدم خاک ره، که ننشیند

[...]

آذر بیگدلی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

یار من یار کسی گشته و دلدار کسی

چه شدی گر نشدی یار کسی یار کسی

خار خاریش نه زین خار که بر دل دارم

که نرفته است به پای گل من خار کسی

نکند ار چه دل‌زار من آزار کسان

[...]

سحاب اصفهانی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳ - کاش یارب

 

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

هر کس آزار من زار پسندید ولی

نپسندید دل زار من آزار کسی

آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد

[...]

شهریار