گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲ - سحاب اشک

 

به سجده سر چو نهاد آن امام جن و بشر

برای طاعت درگاه خالق داور

برای کشتن آن میر مومنان از کین

گرفت تیغ به کف، ابن ملجم کافر

چنان به تارک او تیغ کین فرود آورد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳ - گریهٔ پنهان

 

کلک قضا نوشت چو دیوان فاطمه

دست قدر گرفت گریبان فاطمه

مامش خدیجه چون به بهشت برین شتافت

شد آشکار گریهٔ پنهان فاطمه

بابش نبی چو عالم فانی وداع کرد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۴ - بضعه الرسول

 

آه از دمی که فاطمه دخت پیمبرا

با حالتی عجیب درآید به محشرا

بر دست راستش در دندان مصطفی

بر دست چپ عمامهٔ پر خون حیدرا

بر دوش راست، جبه آغشته ای به زهر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵ - عزای رضا

 

چرا؟ چونی، نکنم ناله در عزای رضا

چرا؟ فغان نکنم روز و شب، برای رضا

چرا؟ به سر نزنم دست غم به ماتم او

چرا؟ بپا نکنم مجلس عزای رضا

به طوس لشکر غم :بر دلم هجوم آرد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶ - حدیث غربت

 

خوش آن که درد دل خویش با صبا گویم

حدیث عشق، بر آن یار آشنا گویم

غمی که گشته نهان از زمانه دردل من

بر آن سرم که به صد شور بر ملا گویم

به هر کجا که بود مجلس عزای رضا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۷ - سیل اشک

 

شکر خدا کز امت پاک پیمبرم

سر خوش ز جام مهر و تولای حیدرم

هستم غلام فاطمه و هر دو سبط او

کان هر سه تن، به را نجاتند رهبرم

بعد از امام تشنه جگر، شاه دین حسین

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸ - هلال ماه ماتم

 

باز بر طرف چمن، یا رب چه شد کآبر بهار

بر خلاف رسم و عادت گشته اینسان ژاله بار

گل به صد حسرت، گریبان صبوری کرد چاک

بلبل اندر شاخ گل، گردیده از غم بی قرار

جامهٔ نیلی به تن پوشیده سوسن، در چمن

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹ - طارم خضرا

 

در کرب و بلا خواندند، چون سید بطحارا

کوفی ز ره تلبیس، آن شافع فردا را

بستند به رویش آب، آن قوم شرر افروزا

کردند دریغ از وی، مهریهٔ زهرا را

کشتند لب تشنه، او را به لب دریا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰ - سوز عطش

 

چون شه ملک حجاز آمد سوی ملک عراق

پر نوا و شور شد از رفتنش این نه رواق

رایت منصوریش افتاد و، شد مغلوب کفر

رفتش از کف اختیار و، طاقتش آمد به طاق

از جفا سنگین دلان بستن بروی راه آب

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۱ - ضیاء دیدهٔ لیلا

 

کیست یارب این جوان نو خط سیمین عذار؟

کز شمیم طره اش گشته خجل مشگ تتار

کیست یارب این جوان پر دل لشکر شکن؟

کیست یارب این غضنفر فر دلیر نامدار؟

کیست یارب این پلنگ افکن سوار شیرگیر؟

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۲ - حدیث محنت افزا

 

دریغا از قد و بالای علی اکبر

دریغ از جعد گیسوی سمن سای علی اکبر

ز چشمم سیل خون جاری شود هرگه به یاد آرم

به خون غلتیدن قد دل آرای علی اکبر

پریشان می شوم مجنون صفت چون بر زبان آرم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۵ - در اشک

 

شد وقت آن که باز کنم گریه زار زار

ریزم سرشک از مژه چون ابر نوبهار

بلبل صفت کشم ز جگر آه آتشین

کز سوزه آه من شرر افتد به شاخسار

دیوانه وار، روی کنم سوی کوه و دشت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۶ - زلف گره گشا

 

خیز ز جای ای پسر، جان و تنم فدای تو

غرق به خون چرا شده گیسوی مشک سای تو

بر سر زانویم دمی، از ره مهر سر بنه

تا که ز دود دل کشم، سرمه به چشم های تو

تو در زمین کربلا شدی دچار صد بلا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۷ - قاسم گلگون عذار

 

باز غم از چارسو، ریخت به جانم شرار

در نظرم گشت روز، تیره تر از شام تار

چرخ ستم پیشه باز، در حق آل نبی

آنچه به دل کینه داشت، کرد همه آشکار

نیست عجب گر چکد، خون دل از دیده ام

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۸ - سرو خونین

 

ز جا برخیز ای رعنا جوان گلعذار من

نظر کن تو به حال زار و چشم اشکبار من

تو تا رفتی به میدان، جان شیرینم برفت از تن

سیه شد بی رخ چون آفتابت روزگار من

ز طفلی پرورش دادم تو را تا آنکه در پیری

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۹ - خلاصهٔ ناس

 

گرفت مشک وروان گشت آن خلاصهٔ ناس

هژبر بیشهٔ مردی و مردمی عباس

رساند جنگ کنان خویش را به شط فرات

نمود مشک پر از آب، آن سپهر اساس

قدم نهاد برون تشنه لب، ز شط فرات

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۱ - آب فرات

 

آی آب فرات! از چه گل آلود روانی؟

شرمنده مگر از عطش تشنه لبانی

خوش طمع تر از شربت قندی تو از آن رو

همسایه تو با مدفن شیرین دهنانی

کوثر به جنان است و تو در کرب و بلایی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۲ - آفتاب برج امانت

 

باران مگر به کرب وبلا قحط آب بود

کاطفال راز سوز عطش، دل کباب بود

سلطان ملک عشق حسین آنکه جبریل

دربان خاص بارگه آن جناب بود

از صدر زین فتاد به گودال قتلگاه

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۳ - روز عاشورا

 

«کربلا شد خزان گلستانش

که شکفت ارغوان ز دامانش»

فلک از دست تو مرا در دل

هست دردی که نیست درمانش

در دلم درد بی دوایی هست

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۴ - دشت عشق

 

عید قربان است و می بایست قربانی نمود

کعبهٔ عشق است باید حج روحانی نمود

خیز تا خود را به راه دوست قربانی کنیم

تا به کی باید در این عالم، گران جانی نمود

آفرین بر همت سلطان مظلومان حسین

[...]

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode