گنجور

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۳ - صفت یار خال در چشم است

 

ای روی تو چون تخته سیمین و نبشته

دو صاد و دو جیم از تبتی مشک در آن سیم

بر صاد فتادست مگر نقطه جیمت

با نقطه شده صادت و بی نقطه شده جیم

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

چون برد آستین کند پر سیم

ندهد هیچ بورک اینت غنیم

مسعود سعد سلمان
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷

 

چون نیست مقام ما در این دهر مقیم

پس بی می و معشوق خطائیست عظیم

تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم

چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۳

 

چون نیست مقام ما درین دهر مُقیم،

پس بی می و معشوق خطایی است عظیم.

تا کی ز قدیم و مُحْدَث امّیدم و بیم؟

چون من رفتم، جهان چه مُحْدَث چه قدیم.

خیام
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح ابوالمظفر ابراهیم

 

مست و شادان در آمد از در تیم

کرده بیجاده جای در یتیم

زیر خط زبر جدش میمی

زیر زلف معنبرش صد جیم

زیر آن جیم طوبی و فردوس

[...]

عمعق بخاری
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح سلطان ابراهیم

 

سپهر دولت و دین آفتاب هفت اقلیم

ابوالمظفر شاه مظفر ابراهیم

کشید رایت منصور سوی لوهاور

به طالعی که تولا کند به دو تقدیم

قضا ز هیبت او دیده حال شرع قوی

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان ابراهیم

 

روی بازار ملک هفت اقلیم

پشت حق بوالمظفر ابراهیم

شهریاری که طول عرض فلک

همتش را نیامدست جسیم

کوه با حلم او به مایه سبک

[...]

ابوالفرج رونی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۳۴ - صف آرائی هیتال با ارژنگ شاه در برابر همدیگر

 

همه زیر برگستوان کجیم

بدی کوه را دل از ایشان دونیم

عثمان مختاری
 

امیر معزی » مسمط

 

کلک روانت شدست مرکز امید و بیم

گه چو دعای مسیح‌ گه چو عصای‌ کلیم

هست ز نقل و ز نقش عادت او مستقیم

گه شد عطار مشک‌ گه شده نقاش سیم

امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵ - در نعت النّبی صلّی الله علیه

 

به انگشت مه را کند بر دو نیم

چرا تنگ باشد بر او زرّ و سیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام

 

سپاهی مر او را چو دیو رجیم

جهان از تف تیغشان پر ز بیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۹ - داستان دقیانُس

 

وز آن هفت تن همنشست وندیم

که بودند اصحاب کهف ورقیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۹۴ - زنهار دادن طیهور آتبین را

 

چهارم به پهلو به یک سال و نیم

به دریا همی راند باید به بیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۹۹ - نامه ی کوش پیل دندان به طیهور

 

فزونتر مکش پای خویش از گلیم

که باشد ز سرمات یکباره بیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۲۳ - پیروزی آتبین بر شهرهای چین

 

بماند اندر آن مرز دو سال و نیم

سپاهش توانگر شد از زرّ و سیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۴۸ - راهنمایی طیهور

 

یکی هول راه است با ترس و بیم

رسیدن به خشکی به یک سال و نیم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲۹ - کوش دعوی خدایی می کند

 

چو نادان ز غمری، و دانا ز بیم

بپذرفت گفتار دیو رجیم

ایرانشان
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۷۷
sunny dark_mode