امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق
به مهر اندوده دلهای کریمان
به گرد آلوده سرهای یتیمان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۵ - مدح شیخ الطریقه نظام الحق والحقیقة محمدی، که عیسی آخر الزمانش فرستادند، تا دم جان بخش او: اسلام محمدی را از سر زنده گردانیده، و عمر جاوید بخشید متع الله المسلمین به طول بقائه
قطب زمن و پناه ایمان
سر جمله جملهٔ کریمان
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧١٢
یکروز بپرسید منوچهر ز سالار
کاندر همه عالم چه به ای سام نریمان
او داد جوابش که درینعالم فانی
گفتار حکیمان به و رفتار فهیمان
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶
ای کفر سر زلف تو غارتگر ایمان
جان داده بر نرگس مست تو حکیمان
دست از طلبت باز نگیرم که بشمشیر
کوته نشود دست فقیران ز کریمان
گر دولت وصلت بزر و سیم برآید
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بیان واقعه دیدن امیر تیمور
بباد سرد از جان کریمان
بآب گرم از چشم یتیمان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳ - نخل خامه رطب بار پیراستن و نخلستان نعت خواجه ابرار به آن آراستن علیه افضل الصلوات و اکمل التحیات
با بخت تو تخت سخت پیمان
خاتم داری تو را سلیمان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
شد باز به عشق تازه پیمان
وز کرده خویش پشیمان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
از هر چه مرا شکست پیمان
هستم ز همه کنون پشیمان
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - شنیدن مجنون شوهر کردن لیلی را و اضطراب نمودن وی از آن
با خاک رود درست پیمان
وز کرده خود شوی پشیمان
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۱ - شبیخون بردن خسرو بر بهرام چوبین و ظفر یافتن خسرو بر او
حدیثی بشنو از قول حکیمان
مکن کاری کز آن گردی پشیمان
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
به مهراندوه دل های کریمان
به گرد آلوده سرهای یتیمان
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۵ - جنگ کردن اندرجیت از رام و لچمن و بیهوش شدن رام و لچمن
برون صد پاره چون جیب یتیمان
درون آواره چون جیب کریمان
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۶ - در مدح جدّش شیخ زاهد گیلانی سروده است
از نسبت توست چون کریمان
آزادیم از در لئیمان
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۵
غرض آنقدر گفت از دین و ایمان
که از گُه خوردنم گشتم پشیمان
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان
چو کشتی کینه در قلب صمیمان
ندارد سود اگر گشتی پشیمان
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه
همگی بیعقیده و ایمان
بسته با دزد و راهزن پیمان