ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸
باشه که بخوبی رخش افزون ز مهست
گر نرد ندیمانه نبازیم بهست
با شاه نیارم بگرو برد از آنک
هر چیز که هست بنده را زان شهست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۷
گفتم صنما گرچه رخت همچو مهست
لیکن رقم سیاه بروی نه بهست
گفتا که چنین مگوی من لاله رخم
آخر نه که پاره ئی ز لاله سیهست
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
در فهم همین نکته بسی عزت و جاهست
این نکته که: آن دلبر ما در همه جا هست
هرجان، که دمی واقف اسرار خدا شد
او در کنف عاطفت ظل الهست
در مملکت سر دل سینه عشاق
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳
زان یار جفا پیشه، که پشتست و پناهست
غافل مشو، ای دوست، که آن عین گناهست
ای یار، مشو غافل از آن خسرو جانها
زان شاه دل افروز، که سلطان سپاهست
در مذهب ما جمله بیک نرخ روانست
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
هرچند اگر سرخ و سفیدست و سیاهست
فی الجمله همه جام شرابات الهست
بر هیچ مکن تکیه و مگریز ز هر سو
کان شاه دل افروز ترا پشت و پناهست
زهد و ورع و خرقه و سجاده و تسبیح
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۰ - در بیان احوال جماعتی که خود را مرشد دانسته و راهبری نمایند و فی الحقیقه راهزنان راه حقاند و ضال و مضلاند
خود نه پیرست او که شیطان رهست
از طریق رهروان کی آگهست
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۵ - حکایت شیخ سری
طالبان را این سخن پیر رهست
این کسی داند که جانش آگهست
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۷ - در بیان آنکه سلوک و تصفیه بی ارشاد شیخ کامل راهنما ره به مطلوب نمیتوان برد که من لا شیخ له فشیخه الشیطان و من لم یر مفلحا لا یفلح ابداً، قال: ان کنتم تحبون اللّه فاتبعونی
گرچه آن مجذوب از حق آگهست
تابع مجذوب بی شک گمرهست
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۱ - در بیان حقیقت عشق و آثار و احکام آن
از محبت گشت ظاهر هر چه هست
وز محبت می نماید نیست هست
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۱ - حکایت ابراهیم ادهم
در حقیقت ما و من سد رهست
من نگوید هر که از حق آگهست
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۶ - رفتن شاهزاده به دیدن درویش
باز گفتش که چون شبت سیهست
در شب تیره مشعل تو مهست
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در راه مکه مکرمه
به ادب راه رو ای ناله که بیت الهست
شوخی طبع گران بر دل این درگاهست
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در منقبت سلطان ابوالحسن علی بن موسیالرضا علیهالسلام
زاسرار غیب یک سر مو آنکه آگهست
داند که حضرتش ز مکان هم منزهست
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۳ - در بیان حسنات الابرار سیئات المقربین
هرچه هست اندر جهان چون از تو هست
هرچه دارم من فدای هرچه هست
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۳۶
تن شاهی که فراز فلکش پای گهست
خفته بر خاک رهست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۲ - علامه دفع التکبر
تواضع کان ز بهر مال و جاهست
خلاف امر و تعظیم الهست
عمان سامانی » معراج نامه » بخش ۷ - تمثیل اول
خود به نسبت این رعیت آن شهست
در کمال آن بیخبر این آگهست
ملکالشعرا بهار » منظومهها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!
گفت آری رخبختم سیهست
من گنهکارم و او بی گنهست