صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۵
خط تلخ ساخت آن دهن همچو قند را
این مور برد چاشنی نوشخند را
زنگار می برد برش از تیغ آبدار
خط می کند رحیم نگاه کشند را
ریزد ز دیده اش گهر سفته بر زمین
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶
عشق است غمگسار دل دردمند را
آتش گره ز کار گشاید سپند را
همت به هیچ مرتبه راضی نمی شود
یک جا قرار نیست سپهر بلند را
پیداست بی قراری عاشق کجا رسد
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷
افسردگی است چاره دل دردمند را
خاکسترست بستر راحت سپند را
از دار و گیر عشق، ملایک مسلمند
صید حرم چه قدر شناسد کمند را؟
خضری است شوق دوست که چون راه سر کند
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹
یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
از دوریت چو شام غریبان گرفته ایم
از در گشاده روی چو صبح وطن درآ
تا چند در لباس توان کرد عرض حال؟
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۷ - قناد
تا نمود آن دلبر قناد شکر خند را
ریختم جام عسل را آب کردم قند را
از حجاب او نبات از شیشه سر بیرون نکرد
نیشکر برید از غیرت ز خود پیوند را
![سیدای نسفی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nasafi.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴
ستم است اگر هوست کشد که بهسیر سرو و سمن درآ
تو ز غنچه کم ندمیدهای، در دل گشا به چمن درآ
پی نافههای رمیدهبو، مپسند زحمت جستجو
به خیال حلقهٔ زلف او گرهی خور و به ختن درآ
نفست اگر نه فسون دمد به تعلق هوس جسد
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۹ - کام بخشی خامهٔ حکمت نگار به یاد خلاصهٔ ادوار و نقاوهٔ اخیار والد بزرگوار حشره الله مع الاطهار
کند خیره ابله خردمند را
به ناخن خراشد چو الوند را
![حزین لاهیجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hazin.gif)
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۷ - بقیه حال حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل ذبیح
شست هاجر پیکر فرزند را
شانه زد آن کاکل دلبند را
![ملا احمد نراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/naraghi.gif)
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » متفرقات » شمارهٔ ۱
شتاب از پی پاس فرزند را
بخواندند ماماچه ای چند را
![یغمای جندقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/yaghma.gif)
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
داد اجازه بر سخن آن لب نوشخند را
باش که پسته بشکند باز رواج قند را
تا نرسد بدامنت گرد ملالتی زما
خاک شدیم در رهت تند مران سمند را
عقل حریص دانه مژده دام میدهد
[...]
![آشفتهٔ شیرازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ashofte.gif)
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۹ - درخطاب به ارواح مقدسه ی بزرگان دین
پذیره شو از مهر فرزند را
همان نور چشم و جگر بند را
![الهامی کرمانشاهی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/elhami.gif)
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۸۶ - آوردن عبدالله جعفر نامه ی امان از والی مدینه و نپذیرفتن آن حضرت
بگفت این و آن هردو فرزند را
دو فرخنده شاخ برومند را
![الهامی کرمانشاهی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/elhami.gif)
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۲۱ - رفتن سپهدار ابراهیم با مرد جاسوس به سپاه عامربن ربیعه
همی خواندی از دل خداوند را
که ای از تو مفتاح هربند را
![الهامی کرمانشاهی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/elhami.gif)
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۳ - نامه نوشتن ابراهیم، به حنظله ابن عمار حاکم نصیبین و جواب او
نگهبان دژ خواند فرزند را
چنین گفت پور خردمند را
![الهامی کرمانشاهی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/elhami.gif)
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - بنای تختجمشید
پند نکو داده خردمند را
سکه به زر ساخته این پند را
![ملکالشعرا بهار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bahar.gif)
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران
خسروان در برکشیده این بت دلبند را
راست چون مادرکه اندر برکشد فرزند را
![ملکالشعرا بهار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bahar.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹
گردون همیشه پست کند ارجمند را
اینست رسم و قاعده چرخ بلند را
باشد به گردن همه محکم کمند آز
مرد آن بود که میگسلد این کمند را
بس سرکش است جان برادر سمند نفس
[...]
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
بگشود تا به خنده لب نوشخند را
در هم شکست رونق بازار قند را
عاقل چه پند بر من دیوانه میدهی
تو عشق را ندانی و دیوانه پند را
کوتاه گشت دست تمنایش از دو کون
[...]
![صغیر اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saghir.gif)