گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

غیث دین، غوث مریدان، پیر من، قطب امم

دست رحمت، پشت دین، چشم حیا، جسم کرم

از شرافت عاشقان کوی او صید حرم

آن که بر خاک درش اسکندر و دارا و جم

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

باده نوش شوق بر سیمای ناهیدش رقم

خرقه پوش ذوق تا بالای خورشید علم

با همه بی چارگی ابر کرم بحر امم

اوست کآیند آستانش محترم نامحترم

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مثنوی پیک صبا

 

حق آن اسمی که بر لوح از قلم

از شرافت ابتدا آمد رقم

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مثنوی پیک صبا

 

حق آن نوری که از ابر قدم

گشت عرش و کرسی و لوح و قلم

وفایی مهابادی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - اقتفای غزل ملک الشعراء صبوری

 

این چه می بود از چه ساغر ریخت ساقی در گلویم

کز سرمستی گذشت از هردو عالم های و هویم

نقش من از من ستردی عقل و هوشم جمله بردی

باز میگوئی چه خوردی آنچه کردی در سبویم

دوش با پیر مغان گفتم چو در میخانه رفتم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۳۰ - ترکیب بند

 

رانده از خلد مانند آدم

چون سلیمان ز کف داده خاتم

نزد اصحاب کهف از سگی کم

چیستم؟ کیستم؟ ننگ عالم

میرزا حبیب خراسانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

هرگز نشنیدیم خدا را بودی ام

ای ام الوهیین ای در تو خرد گم

باز آی که ما مردم افروخته انجم

در دیده نشانیمت بر دیدهٔ مردم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در منقبت و مدح حضرت خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

سید امی که هست زنده بدو باب وام

سیر تمام نفوس در سیر اوست گم

سایه شبدیز او بر سر جبریل سم

هست دم رفرفش سر فلک پیر دم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در منقبت و مدح حضرت خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

اسم امیر وجود رسم غلام عدم

بنده دنیای دون بر عدمستش قدم

سجده بت دیده ئی بین بوجوه عجم

صد بت در آستین روی بسمت حرم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

طلسم هیکل مجموع عالم

تجلی گاه عین اسم اعظم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

تجلی کرد پیش از خلق عالم

خدا در هیکل مسجود آدم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

نه آن کلی که با لذاتست مبهم

که این کلست عین کل عالم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

بدیدم هفت اقلیم مسلم

بهر اقلیم چندین ملک معظم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

گرفته بازوی روح مکرم

نشانده بر مقام جمع آدم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۶ - جواب

 

که عبد و حق بوندی ملکت هم

خدا مر عبد را ملکیست اعظم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۶ - جواب

 

بگفت این رتبه چون گشتش مسلم

که ملک من ز ملک تست اعظم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

که باشد لوح علم اسم اعظم

بحکم علم الاسماء آدم

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

دد و دیوند در جلباب مردم

چو انعامند حق فرمود بل هم

صفای اصفهانی
 
 
۱
۲۸۵
۲۸۶
۲۸۷
۲۸۸
۲۸۹
۳۰۳