×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش
ز هر گونه بیند شگفتی بسی
گِرد گونه گون دانش از هر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی
اگر مردم اندک بدی گر بسی
ابی باژ نگذشتی از وی کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
ز زاول گُرُه کشته گردد بسی
ز پیوستگانت کم آید کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
به گرد دروغ آن که گردد بسی
از او راست باور ندارد کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
مشو گرچه زن لابه سازد بسی
به جای تو بفرست دیگر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
گرت زور باشد زپیلان بسی
بود هم به زور از تو افزون کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها
ز هر جانور کان شناسد کسی
نبد چیز الا تشی بُد بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها
به چاره بر آن کُه نرفتی کسی
وزو عنبر افتادی ایدر بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس
رسنهای کشتی جدا هر کسی
ببستند بر دست و پایش بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان
ز کژی نشد راست کار کسی
به ناموس رستن نشاید بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ
نثار و گهر ریختش هر کسی
ز هر گونه بردند هدیه بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتیها
از آن خیل مرغان جدا هر کسی
گرفتند از بهر کشتن بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتیها
به خروار بردند از آن هر کسی
دگر نیز از ایشان سرآمد بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۱ - رسیدن گرشاسب به قرطبه
به سنگی درون کنده خط ها بسی
بد از برش و نشناخت آن را کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو
گر از آدمی نیست خویشم کسی
دگر خویش و پیوند دارم بسی