گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

اول این جام شراب فقیه امام! گرفت

می پرستان را به نوشانوش پس آوا زدند

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

سرخوش و بیهش به یاد شاهد روز «ألست»

شیشه ی «لا» را ز دل بر ساغر «الا» زدند

وفایی مهابادی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

هر یکی را رمز و غمزی کرده بی آرام دوست

ای بسا در قعر این دریا که دست و پا زدند

وفایی مهابادی
 
 
۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۲۱۶
۲۳۰