گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۰

 

با دل گفتم که ای دل از نادانی

محروم ز خدمت شده‌ای میدانی

دل گفت مرا سخن غلط میرانی

من لازم خدمتم تو سرگردانی

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶۶

 

در عشق موافقت بود چون جانی

در مذهب هر ظریف معنی دانی

از سی و دو دندان چو یکی گشت دراز

بی‌دندان شد از چنان دندانی

مولانا
 

مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری می‌کند

 

با دل گفتم که ای دل از نادانی

محروم ز خدمت کیی می‌دانی؟

دل گفت مرا تخته غلط می‌خوانی

من لازم خدمتم تو سرگردانی

مولانا
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۷

 

اگر فضل خدا بر خود بدانی

بماند بر تو نعمت جاودانی

سعدی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲ - مناجات با خدا و نعت پیامبر

 

رهبر و رهنمای و رہ دانی

در همه حال حال گردانی

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵۴

 

فیلسوف زمانه قطب الدین

کرده کاری عجب چه نادانی

بر لب شیخ زاده بسطام

از طمع تیز کرده دندانی

خواست تا گاو لیس بر دهدش

[...]

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل پنجم » بخش ۵ - فی امربالمعروف

 

هر بدی کان ز دیگران دانی

به حقیقت توئی اگر دانی

شیخ محمود شبستری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۹

 

دادم به تو دل من ز سر نادانی

شبهای سر زلف توأم تا دانی

دارم ز سر زلف تو ای دوست به دست

اسباب پریشانی و سرگردانی

جهان ملک خاتون
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه

 

گفتم ای نور پاک یزدانی

وی ز تو عالمی به نادانی

فیاض لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۶

 

همه زین زمره اند تا دانی

جرعه نوشان فیض یزدانی

حزین لاهیجی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۲

 

که مشکل کی شود آسان؟ بدانی

کلیدش هست دست کاردانی

قائم مقام فراهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode