گنجور

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

بینداخت بر اسب و خود برنشست

شتابان بیاورد رو سوی دشت

افسرالملوک عاملی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۹

 

مرگِ غنی مقدمهٔ جنگ وارث است

رحمت به روح آنکه بمرد و کفن نداشت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود

 

هم او مقصد طالبان حقیقت

هم او رهبر ره روان طریقت

نه تنها ز احمد رسیدش ودیعت

که او وارث هر مقام و فضیلت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۲ - تضمین غزل شیخ سعدی رحمه‌‌الله علیه

 

خرم دل مرغان گلستان سعادت

کایشان چو مگس در طلب شهد عبادت

ما همچو جعل در پی سرگین شقاوت

ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - گل و شبنم

 

به شبنم گفت گل از روی نخوت

تو را با من نباشد حد صحبت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۶ - در محبت

 

چو ما بین دو کس بینی محبت

تفحص میکن و دریاب علت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۶ - در محبت

 

چو علت نفع و شهوت شد محبت

شود نابود چون برخاست علت

صغیر اصفهانی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۳ - در گورستان

 

باری این صحنه، پر از وحشت و موت

گوش من کر شده از کثرت صوت

این زمین: انجمن خلوت خاموشان است

بستر خفتن داروی عدم نوشان است

مهد آسودن از یاد فراموشان است

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۶ - در قلعه خرابه

 

باری آن قلعه، حکایتها داشت

ز آفت دهر، شکایتها داشت

چه سرائی؟ که سر و روش سراسر خاک است

چه سرائی؟ که سرش همسر با افلاک است

چه سرائی؟ که حساب فلک آنجا پاک است

[...]

میرزاده عشقی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸ - آرزوی مادر

 

که ای برداشته سود از یکی شصت

درین خرمن مرا هم حاصلی هست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو

 

به که هر دختر بداند قدر علم آموختن

تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است

پروین اعتصامی
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۷ - آتش

 

بی‌تو ای گل، در این شام تاری

دامنم پرگل از اشک و خون است

دیدگانم به شب‌زنده‌داری

خیره بر مجمری لاله‌گون است

من خموشم ز افسرده‌جانی

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۶ - دلدادگان من (اقتباس از ترانه‌های بیلیتس)

 

در لطافت بهار حسنم گفت

وز جلالت قرین مهرم ساخت

رهی معیری
 
 
۱
۱۵۸
۱۵۹
۱۶۰
sunny dark_mode