عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت عربی که در عجم افتاد و سر گذشت او با قلندران
در عجم افتاد خلقی از عرب
ماند از رسم عجم او در عجب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت عربی که در عجم افتاد و سر گذشت او با قلندران
مرد میشد همچنان تا با عرب
عور و مفلس، تشنه جان و خشک لب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا
هست موری را هم اینجا ای عجب
هر نفس صد پیل اجری بی سبب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد
در دبیرستان این سر عجب
صد هزاران عقل بینی خشک لب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
باز بعضی در بیابان خشک لب
تشنه در گرما بمردند از تعب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
باز بعضی در تماشای طرب
تن فرو دادند فارغ از طلب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » ...
کس نداشت آن زهره درچل روزوشب
تا گشاید درسخن با شاه لب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتهٔ پاکدینی که سیسال عمر بیخود میگذارد
کس چه داند تا درین حبس تعب
عمر خود چون میگذارم روز و شب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۶) حکایت سلطان ملکشاه با پاسبان
براندیشید سلطان گفت امشب
غم سلطان که خواهد خورد یا رب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۳) مناجات آن بزرگ با حق تعالی
من از تو راضیم هم روز و هم شب
تو از من نیز راضی باش یا رب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
علی الجمله چو آمد زنگی شب
نهاده نصفئی از ماه بر لب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
شنودم من که پیری را مقرب
به سختی درد دندان خاست یک شب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
همه شب تا بروز و روز تا شب
ستاده بر درش میگفت یا رب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق
ز نور او موحدّ شد مقرّب
که در صبحست همرنگی کوکب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
دمی با همدمی می کش لبالب
که فردا را امیدی نیست تا شب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
بسوی قصر شد، وان روز تا شب
ز شوق آن شبش میگفت یا رب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
زهی خوشی که شه را بود آن شب
خوشی نبود کسی را لب بر آن لب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن
یک امشب از قدح می نوش تا لب
که فردا را امیدی نیست تا شب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
بدین امّید روز آورد با شب
ولی تا روز آن شب کرد یارب
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)