گنجور

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴ - در ستایش حضرت پیغمبر«ص»

 

بلی شرع است ایوان الاهی

نبوت اندر او اورنگ شاهی

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۶ - در ستایش حضرت علی «ع»

 

کلامش نایب وحی الاهی

گواه این سخن مه تا به ماهی

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۳ - گفتار در ستایش عشق

 

گدا را سر فرو ناید به شاهی

اگر عشقش دهد صاحب کلاهی

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۹ - در پند دادن دایه به شیرین و دلداری از نازنین گوید

 

ز حرمان خویشتن را چند کاهی

تو خورشید جهانتابی نه ماهی

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۵ - در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانی‌ست

 

چه گویم با چنین بی روی و راهی

که خوی افکنده با ظلمت ز ماهی

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۹ - پاسخ دادن شیرین فرهاد را

 

به چشم مستم آری نگاهی

بنشناسی سفیدی از سیاهی

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۹ - پاسخ دادن شیرین فرهاد را

 

بیا تا بر رخت آرم نگاهی

که در کیش وفا نبود گناهی

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

این طرفه که آه صبحگاهی

زآیینه ی دل برد سیاهی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی

گفت باز آی که دیرینه ی این درگاهی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

خبر آمد دلیل آگاهی

جهل برهان و نقص و گمراهی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

چه خوش بادی است باد صبحگاهی

کز او در جنبش آید مرغ و ماهی

شیخ بهایی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۴

 

ای پادشه مملکت آگاهی

در زیر نگین تو را، ز مه تا ماهی

باختم رسل چسان رسالت شد ختم

ختم است چنان، بحضرت تو شاهی

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰

 

هرگز نگرفتیم به خوبان سر راهی

وز جذب نظر وانکشیدیم نگاهی

ای دل چو سراپای وجودت همه شد یار

من هیچ ندانم دگر از یار چه خواهی

رضی‌الدین آرتیمانی
 
 
۱
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۵۴