گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

ازان ده یکی بی‌گذاره نماند

برو هر کسی نام یزدان بخواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

یکی مرد را شاه ز ایران بخواند

که از ننگ ما را به خوی در نشاند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

سپهدار ترکان ورا پیش خواند

ز کار سیاوش فراوان براند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

دبیر پژوهنده را پیش خواند

سخنهای آگنده را برفشاند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

سخن نیز نشنید و نامه نخواند

مرا پیش تختش به زانو نشاند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

سیاوش سپه را سراسر بخواند

به درگاه ایوان زمانی بماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳

 

شبانان کوه قلا را بخواند

وزان خرد چندی سخنها براند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳

 

بران تیرگی پهلوان را بخواند

گذشته سخنها فراوان براند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴

 

فرستاد و مر سرخه را پیش خواند

ز رستم بسی داستانها براند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶

 

سوی مرز قچغار باشی براند

سران سپه را سراسر بخواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۷

 

پر اندیشه مر گیو را پیش خواند

وز آن خواب چندی سخنها براند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

غمی شد دل گیو و خیره بماند

بدان خیرگی نام یزدان بخواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰

 

بزد کوس و نای و سپه برنشاند

ز ایوان به کردار آتش براند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰

 

یکی بانگ برزد ز پیشش براند

بپیچید پیران و خامش بماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

سپهبد فرستاده را پیش خواند

بران نامهٔ گیو گوهر فشاند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲

 

چو یک سال بگذشت لشکر براند

بنه بر نهاد و سپه برنشاند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲

 

بسی آفرین بر سیاوش بخواند

که خسرو به چهره جز او را نماند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۱

 

گوان را به تخت مهی برنشاند

بریشان همی نام یزدان بخواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو

 

گله هر کجا دید یکسر براند

بشمشیر بر نام یزدان بخواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو

 

سواران که بودند با او بخواند

بر اسپ سرافرازشان برنشاند

فردوسی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۱۴
sunny dark_mode