گنجور

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » داد از دست خواص

 

نفع خود یافته در تقویت جهل انام

طالب حمق عوام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان)

 

بحث بعد الموت شد مقبول عام

نوبت تقلید آمد درکلام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان)

 

بود ایرج پیرو قائم‌مقام

کرده از او سبک و لفظ و فکر، وام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » خطاب به زن

 

گه گشاده بهر بلع خاص و عام

همچو آتشخانهٔ نمرود، کام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » داد از دست عوام

 

کار اسلام ز غوغای عوام است تمام

داد از دست عوام

جان به لب آمد و نشنید کسم جان کلام

داد از دست عوام

سر فرو برد به چاه و غم دل گفت‌، امام

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران

 

قصه کوته، بدین تمنی خام

بنده ماندم چنین‌، دو ماه تمام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

گفت دو مویی است فلانیش نام

هست مر او را به فلان کو مقام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

مزرعه‌ای را بفروختم تمام

کرد خریدار در آن جا مقام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک

 

ای بلبل نغمه‌سنج ایام

ای همچو فروغ مه دلارام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان

 

به نزدیکان فرستی زشت پیغام

بهٔاران می‌دهی صدگونه دشنام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۷ - طومار دانش

 

دویده هر طرف از صبح تا شام

شنیده از سفیهان فحش و دشنام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - سی لحن موسیقی

 

ششم را «‌حقه کاوس‌» شد نام

به‌هفتم «‌راح روح‌» است ای دلارام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۲ - صخر شرید

 

در پرستاری وی همسر و مام

کرده بر خوبشتن آرام حرام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۳ - زن قاضی ری

 

پسرک چشم نمالیده تمام

بود مادر به تماشا، لب بام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۳ - زن قاضی ری

 

خانم از حرص فرو تاخت ز بام

جست در کوچه زبان پر دشنام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است

 

به کسی هیچ نمی‌کرد سلام

داشت عادت به دروغ و دشنام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ

 

طوطی بازارگانم من مدام

طوطیان هند را گویم سلام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ

 

از سر اخلاص داریم این پیام

هان سخن کوتاه کردم والسلام

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - به یاد عشقی

 

گل عاشقی بود و عشقیش نام

به‌ عشق وطن خاک شد والسلام

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۷۸
۲۷۹
۲۸۰
۲۸۱
۲۸۲
۲۸۹
sunny dark_mode