سخن صخر شرید است مثل
از پس واقعهٔ ذات اثل
بود از ابطال عرب، صخر شرید
پیش از اسلام بهعهدی، نه بعید
بود این صخر از ابناء سلیم
داشت با آل اسد کین قدیم
رفت و راند از اسد اشتر دوهزار
وز پسش خیل اسدکشت سوار
بُد ربیعه پسر ثور زعیم
حمله بردند بر ابناء سلیم
حرب افتاد به دشتی که عرب
دشت ذات الاثلش داد لقب
صخر برگشت و یکی تیغ آهیخت
حرب را با پسر ثور آویخت
پسر ثور زدش نیزه بهبر
نیزهٔ جان شکر و جوشن در
طعن، کاری بُد و جوشن بدرید
سرنیزه به تهیگاه رسید
حلقهٔ جوشن از آن زخم درشت
شد فرو در شکمش چار انگشت
صخر از آن زخم به بستر خوابید
سالی از آن الم آرام ندید
در پرستاری وی همسر و مام
کرده بر خوبشتن آرام حرام
رهنوردی مگر از راه رسید
زن او دید و ز حالش پرسید
گفت در رنج و عذابم شب و روز
بی نصیب از خور و خوابم شب و روز
راحتی هست به یأس و به امید
یأس و امّید ازین خانه رمید
به نگردد که دلم شاد شود
نه بمیرد مگر از یاد شود
روز دیگر کسی از راه گذشت
حالش از مادر او جویا گشت
گفت درمان شود انشاء الله
خوش و خندان شود انشاء الله
من نه مادر که کنیز صخرم
برخی جان عزیز صخرم
گرد سرگردم و درمان کنمش
جان ناچیز به قربان کنمش
صخر، آن هر دو سخن بازشنید
مژه تر کرد و ز دل آه کشید
گفت سلمی زن خوشمنظر من
شد ملول از من و از محضر من
لیک مادر ز ملال آزاد است
دل زارش به امیدی شاد است
زن کجا همسر مادر باشد؟
کی مه و مهر برابر باشد؟
آن که زن همسر مادر دارد
وان دو را قدر، برابر دارد
روزش ار تیره شود هست بجا
زن کجا، مادر پر مهر کجا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره صخر شرید، یکی از شخصیتهای عرب پیش از اسلام است که در نبردها و درگیریهای قبیلهای نقش داشته است. داستان به جنگ او با پسر ثور میپردازد و زخم شدیدی را که در نبرد دریافت میکند، توصیف میکند. صخر به مدت یک سال از درد و رنج ناشی از این زخم رنج میبرد و همسرش در کنار او از حالش پرستاری میکند. او در این مدت احساس یأس و ناامیدی میکند و به رابطهاش با همسر و مادرش اشاره میکند. همسرش از او میخواهد که نه تنها برای خود بلکه برای آیندهاش امید داشته باشد. در نهایت، صخر در مییابد که همسرش به دلیل غم و ملالش، احساس شادابی ندارد و این مقایسه بین وضعیت همسر و مادرش بیان میشود؛ این که چگونه هر یک در موقعیتهای متفاوت میتوانند به او کمک کنند.
هوش مصنوعی: گفتار سنگین و قوی است مانند حقیقتی که پس از وقوع یک واقعه نمایان میشود.
هوش مصنوعی: قبل از اسلام، عربها شخصیتی برجسته و قوی به نام صخر داشتند که در تاریخ و فرهنگ آن زمان شناخته شده بود و تأثیر زیادی بر جامعه خود داشت.
هوش مصنوعی: این صخر از نسل سلیم است و دارای عداوت قدیمی با خاندان اسد میباشد.
هوش مصنوعی: شیر به سرعت رفت و از کنار شتر دو هزار عبور کرد، و پس از آن گروهی از سواران شیرکُش را دنبال خود آورد.
هوش مصنوعی: ربیعه، پسر ثور، که رهبری را بر عهده داشت، به همراه نیروهایش به سوی فرزندان سلیم حمله کردند.
هوش مصنوعی: در دشت وسیعی جنگی شروع شد که قوم عرب به آن دشت عنوانی خاص دادند.
هوش مصنوعی: صخر به سمت پشت برگشت و یکی از تیغها را آماده کرد تا با پسر ثور مقابله کند و او را به چالش بکشد.
هوش مصنوعی: پسر ثور با نیزهاش به سینهی دشمن که همچون زرهای از جان اوست، ضربه میزند و این عمل را به نوعی شیرین و شگفتانگیز توصیف میکند.
هوش مصنوعی: تحقیر و ناسزا گفتن، کار مردمی ناپسند است و مانند نیزهای که در میدان جنگ به هدف میرسد، میتواند به جایی آسیب بزند.
هوش مصنوعی: از ضربهٔ بزرگ، زخم عمیقی ایجاد شد که گودی آن به اندازهٔ چهار انگشت در شکم نفوذ کرده است.
هوش مصنوعی: صخر به خاطر آن زخم، برای یک سال به بستر رفت و از آن زمان هیچ آرامشی ندید.
هوش مصنوعی: در مراقبت و توجه به او، همسر و مادرش در آرامش او را به خطر میاندازند.
هوش مصنوعی: مسافر وقتی به جایی رسید، زنی را ملاقات کرد و از حال او جویا شد.
هوش مصنوعی: او میگوید که در شب و روز در رنج و عذاب به سر میبرد و از خوراک و خواب بیبهره است.
هوش مصنوعی: در زندگی، آسایش و آرامش در ناامیدی و امید یافت میشود، اما از این خانه (وجود) رفتهام.
هوش مصنوعی: دل من خوشحال نخواهد شد و زندگیاش ادامه نخواهد داشت، مگر اینکه به فراموشی سپرده شود.
هوش مصنوعی: یک روز شخصی از آنجا میگذشت و درباره حال و وضعیت مادر او پرس و جو کرد.
هوش مصنوعی: گفتند که امیدوارم حالش خوب شود و دوباره خوشحال و خندان باشد.
هوش مصنوعی: من نه مانند مادری هستم که خسته و خوار شوم، بلکه به مانند سنگی باارزش و قیمتی، با روحی گرانبها هستم.
هوش مصنوعی: دارم دور خودم میچرخم و میکوشم درد و رنج او را تسکین دهم، حاضر هستم جان ناچیزم را تقدیم کنم.
هوش مصنوعی: صخر، وقتی این دو سخن را شنید، چشمانش تر شد و از دلش آهی کشید.
هوش مصنوعی: سلمی، زن زیبا و دلربا، از من و از حضور من به ستوه آمده است.
هوش مصنوعی: اما مادر از غم آزاد است و دل او با امیدی شاداب است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تضاد بین جایگاه زن و مادر اشاره میکند. او سوال میکند که چگونه میتوان زنی را با مادر مقایسه کرد و همچنین میپرسد که آیا میتوان مه و مهر را برابر دانست؟ به عبارت دیگر، این بیت به تفاوتهای اساسی و عمیقی که در روابط انسانی و عاطفی وجود دارد، پرداخته است.
هوش مصنوعی: کسی که با زنی که همسر مادرش است، رابطه دارد، باید به هر دو طرف یعنی مادر و زن، به یک اندازه و برابر احترام بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر روز انسان تیره و غمانگیز شود، چگونه میتوان در جایی بود که مادر مهربانش در کنار او نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.