جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۰ - خواب دیدن یوسف علیه السلام مادر و پدر را و از خدای تعالی وفات خود طلبیدن و اضطراب زلیخا
تمادی یافت ایام وصالش
در آن دولت ز چل بگذشت سالش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در معنی عشق صادقان و صدق عاشقان
آیینه روح ها جمالش
مفتاح فتوح ها مقالش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۸ - آغاز سلسله جنبانی داستان عشق لیلی و مجنون که آن سر دفتر پردگیان حجله جمال و عفت بود و این سر حلقه زنجیریان عشق و محبت
بینا نظر پدر به حالش
خرم دل مادر از جمالش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
دانست خلیفه شرح حالش
بنوشت به وفق آن مثالش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - ابا نمودن پدر لیلی از پیوند دادن وی با مجنون
گویا و گواست وجد و حالش
بر دعوی عفت و جمالش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
نومیدی دیدن جمالش
گرداند از آنچه بود حالش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۳ - نمودن شاپور خود را به شیرین و روانه ساختن او را به طرف مداین
تو را نادیده اینها شد خیالش
چو بیند چون بود خودگوی حالش
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۰ - بیمار شدن شمع و شکایت کردن از فلک
چو کلکی شد بدن از ضعف حالش
عیان شد رشته جان همچو نالش
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۱۷ - حکایت خواجه که غلام صاحب جمال خود را بعاشق بخشید و بواسطه آن جمال با کمال فرزند خویش را دید
دو چشم خواجه روشن از جمالش
دل او خرم از باغ وصالش
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۳۵- مولانا سالکی رشتی
کبوتر نامه ام برد و نیامد وه چه شد حالش
شکسته بال او، یا مانده بهر دانه خالش
وحشی بافقی » ناظر و منظور » لوح معنی در دامن حکایت نهادن و زبان به درس نکته گشادن در تعریف مکتبی که لعبت خانهٔ چین از او نشانهایست و حدیث خلدبرین افسانهای
و گر کردی نهان راز جمالش
بسا شادی که دیدی از وصالش
وحشی بافقی » ناظر و منظور » ناقهٔ خیال در وادی سخن راندن و لعبت نظم را در هودج اندیشه نشاندن در رفتن ناظر از اقلیم وصال و خیمه زدن در سرمنزل رنج و ملال
چو خسرو پرسد از من شرح حالش
بگویم چیست باعث بر ملالش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۵ - گفتار در آغاز داستان و چگونگی عشق
نمیرفت از دل شیرین خیالش
که با جان داشت پیوند آن نهالش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۳ - گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهٔ راز
غرض عشق است اوصاف کمالش
اگر وحشی سراید یا وصالش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۴ - در ستایش معرفت و مقام عشق
غرض عشق است و اوصاف کمالش
اگر وحشی سراید یا وصالش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
نهانی عذر گفتی با خیالش
کز آن بر سنگ میبندم مثالش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
قمر از پیشکاران جمالش
جنون از دستیاران خیالش
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۷ - آغاز داستان محبت نامهٔ سوز و گداز
چو نخلستان خواهش یافت بالش
تقاضا صد هوس را داد مالش
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر
ز بس نازک بود طبع نهالش
دو آب ار خورد بر هم خورد حالش
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
همه اسباب و جاه و ملک و مالش
وسائل گردد از بهر زوالش