گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمع‌الاهواء

 

جز او کبود که تا باشد جمالش

همه او بود حسن بیمثالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمع‌الاهواء

 

بهر شیئی ز حسن بیمثالش

نشانی هشت بهر اتصالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۹ - المحفوظ

 

ز یک ره اکل گندم شد وبالش

ز صد ره گشت باعث بر کمالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۹ - المحفوظ

 

بود باعث تقاضای کمالش

که بر اکل شجر آمد مثالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۲۸ - المکر

 

اگر بینی ز اهل فقر و حالش

دروغ و راست گوئی از رجالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۷ - المهیمون

 

بود «اقبل» مقام اتصالش

هو «ادبر» این ظهورات کمالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۰ - حکایت ابراهیم خاص علیه‌الرحمه

 

بود میزان: قول و فعل و حالش

خلیفه و وارث علم و کمالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۸ - علامت النفس بالفساد

 

کمربندی بجد در انفعالش

فزائی تا توانی بر ملالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۹ - کلام آخر

 

باندازه تنبه کانتقالش

دهد از نوم غفلت وز ضلالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۶۴ - الشفقه

 

بگیر ار باز هم افتاد بالش

محب یا خصم مپسند اختلالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۷۸ - نهایه السفر الرابع

 

شناسد ازکمال اعتدالش

بجائی بدر و در جائی هلالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۷ - الولی

 

نداند غیر ذات بی‌روالش

کسی اسرار خلقت یار جالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۹ - الولایه الصغری

 

ز اسماء و صفات ایدون ظلالش

بدان چون دایره نزد رجالش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۹ - الولایه الصغری

 

چو باشد واسطه فیض و کمالش

صافت او و اسماء و ظلالش

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۷ - همچنین مصیبت

 

یادم آمد آن زمان کان قامت طوبی مثالش

شد به خاک کربلا غلطان به راه ذوالجلالش

شد به سر وقت تن وی خواهر بشکسته بالش

من ندانم با چه حالت می‌شود آگه ز حالش

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۵ - در نفرت مجالست غنی با فقیر

 

به گردن باز می‌ماند و بالش

بجز خسران نمی‌باشد مآلش

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در منقبت حضرت حجه عصر عجل الله تعالی فرجه

 

آن زلف باز دولت خورشید زیر بالش

هندوی سایه پرور در زیر زلف و خالش

کی آفتاب گویم روئی که بر نتابد

خورشید آسمانی با ابروی هلالش

از فرط خوبروئی زد راه عقل پیرم

[...]

صفای اصفهانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - تضمین غزل زمان آقای سفیرالعارفین در مدح جلال الدین محمد مجدالاشراف

 

بتی جا داد در بزم وصالش

که عالم مات و حیران از جمالش

هویدا نام پاکش از خصالش

جلال الدین محمد کز جلالش

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس

 

پس از لختی که فارغ شد خیالش

یکی از محرمان پرسید حالش

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode