گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مثنوی پیک صبا

 

شب چراغ روی تو بر هر که تافت

در سیاهی آب حیوان دیده یافت

وفایی مهابادی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۸ - ترکیب بند

 

صبح چونان ذوالفقار شه دل ظلمت شکافت

کز تتق شمع افق چون نور حق بر خلق تافت

میرزا حبیب خراسانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

کوچه ای را تهی از مردم یافت

سیخ برداشت زمین را بشکافت

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس

 

باید آن گنج خانه را دریافت

شکمش بر درید و سینه شکافت

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در ستایش آب شلف معدنی تنکابن

 

گر سکندر بشام تیره نیافت

در دل ما بروز روشن تافت

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۴ - حکایت طایری که از تشنگی بیتاب بود

 

طایر از الماس کام دل نیافت

روی خویش از ریزه ی تابنده تافت

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
sunny dark_mode