گنجور

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۲ - قصر شرف النسا

 

خلوت و شمشیر و قرآن و نماز

ایخوش آن عمری که رفت اندر نیاز

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۰

 

به دست جام شراب و به گوش نغمۀ ساز

شبی خوشست خدایا دراز باد دراز !

چگونه کوته خواهم شبی که اندر وی

وصالِ دوست مهیّا و برگِ عشرت ساز

چگونه کوته خواهم شبی که سعدی گفت:

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

به نرمی گفتمش کای یارِ دمساز

بیا این پیچه را از رخ برانداز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

که من صورت به نامحرم کنم باز؟

برو این حرفها را دور انداز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵

 

برونش لیمویِ خوش بویِ شیراز

دَرون خرمایِ شهدآلودِ اهواز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۶

 

فدای آن سر و آن سینۀ باز

که هم عصمت در او جمعست هم ناز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱

 

بزن بالای منبر زیر آواز

بیفکن شور در مجلس ز شهناز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۲

 

آلهۀ عشق و خداوندِ ناز

آدمیان را به مَحَبّت گداز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۲

 

هر دو کشیده سرِ سبزه دراز

هر دو زده تکیه بر آرنجِ ناز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۲

 

زهرۀ طناز به انواعِ ناز

کرد بر او دستِ تمتّع دراز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

تا به کی آرم به تو عجز و نیاز

وای که یک بوسه و این قدر ناز!؟

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم

 

می فروشم بر تو یک خروار ناز

در ازای یک لبو یا یک پیاز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق

 

خوانده بود این مَثل آن مایه ناز

که نکویی کن و در آب انداز

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۸ - طوطی

 

سرش سبز رنگست و دُمّش دراز

به چنگال و منقار مانندِ باز

ایرج میرزا
 
 
۱
۳۱۰
۳۱۱
۳۱۲
۳۱۳
۳۱۴
۳۱۹
sunny dark_mode