گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹

 

دی حرف خرامش به لبم بال‌گشا رفت

دل در بر من بود ندانم به‌ کجا رفت

خودداری‌و پابوس خیالش چه خیال است

می‌بایدم از دست خود آنجا چو حنا رفت

ما و گل این باغ به هم ساخته بودیم

[...]

بیدل دهلوی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

کلیم الله زد فریاد چون بر طور سینا رفت

چه حسن است این بت ما را که کوهش دید از جا رفت

از آن روزی که تلقین شهادت کرد شمشیرش

مسیحا دم فروبرد و عصا از دست موسی رفت

نمایان گشت ای ساقی ز در عمامهٔ زاهد

[...]

سعیدا
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶

 

اگر بر طایری تیری خطا رفت

به صید نسر طایر بر سما رفت

نشاط اصفهانی
 

وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

دوشینه سخن از خم آن زلف دوتا رفت

دل بسته او گشت و روان از بر ما رفت

گویند جدایی نبود سخت ولیکن

بر ما ز فراق تو چه گویم که چه‌ها رفت

طوفان تنوری که از او مانده اثرها

[...]

وحدت کرمانشاهی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۴ - العبره

 

بشور افتاد هر کس کو کجا رفت

پی او هر کس از راهی جدا رفت

صفی علیشاه
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷

 

کار امروز چون بفردا رفت

کار فردا ز دست دانا رفت

ادیب الممالک
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - قطعه

 

جناب خواجه محیت حقش بیامرزد

ببین چه گوهر ذیقیمتی ز دنیا رفت

وفا مجوی ز خلق زمانه کاین اکسیر

به اسم بدرقه اندر قفای عنقا رفت

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - کرباس و الماس

 

بمخزن، گر شبی چون و چرا رفت

نه از بهر شما، از بهر ما رفت

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode